کلمه جو
صفحه اصلی

aloofness


معنی : سردی

انگلیسی به فارسی

بی نظمی، سردی


انگلیسی به انگلیسی

• lonesomeness, separateness, distantness

مترادف و متضاد

سردی (اسم)
aloofness, coldness, frigidity, iciness, disinterest, disregard, indifference, cold temper, cold temperament

جملات نمونه

1. Her manner partook of an aloofness.
[ترجمه ترگمان]رفتارش سرد و بی تفاوت بود
[ترجمه گوگل]شیوه خود را از بی احترامی متمایز می کند

2. Her cool aloofness was seen as arrogance by some people.
[ترجمه ترگمان]aloofness سرد و aloofness او را به غرور بعضی از آدم ها دیده بود
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد بی شرمانه سرد خود را به عنوان غرورآمیز دیدند

3. Her aloofness at the interview at the Ritz is a punishment for him not calling her back soon enough.
[ترجمه ترگمان]بی اعتنایی او از مصاحبه در هتل ری تز، تنبیه او بود، چون او را به این زودی ها calling
[ترجمه گوگل]او بی نظیر در مصاحبه ای در ریتز مجازات او را به زودی به زودی فراخواند

4. Not for her that studied aloofness which so many attractive women mistakenly affect.
[ترجمه ترگمان]نه برای او، آن حالت aloofness که بسیاری از زنان زیبا به اشتباه بر آن اثر می گذارند
[ترجمه گوگل]نه برای او که احمقانه مورد بررسی قرار گرفت که بسیاری از زنان جذاب به اشتباه تاثیر می گذارند

5. He steered a middle course between intimacy and aloofness which would have endeared him to the most demanding of guests.
[ترجمه ترگمان]او یک دوره متوسط را بین صمیمیت و aloofness که او را نزد the میهمانان عزیز می کرد هدایت کرد
[ترجمه گوگل]او یک دوره متوسط ​​بین صمیمیت و بی کفایتی را هدایت می کرد که می توانست او را به مهمانانی که بیشترین نیازشان را می برد، تحمل کند

6. Their recollections also emphasize his aloofness, shyness, sudden love of fun, and self-contained nature.
[ترجمه ترگمان]خاطرات آن ها همچنین بر aloofness، کمرویی، عشق ناگهانی و طبیعت متکی به نفس تاکید دارند
[ترجمه گوگل]خاطرات آنها بر تأسف، خجالت، عشق ناگهانی سرگرم کننده و طبیعت مستقل تأکید می کند

7. It was his aloofness, in fact, that ended his congressional career in 199
[ترجمه ترگمان]در واقع، این انزواطلبی او بود که در سال ۱۹۹ به کار کنگره پایان داد
[ترجمه گوگل]حقیقتش این بود که در حقیقت، او زندگی حرفه ای خود را در سال 199 به پایان رساند

8. Their confident nature may now just be aloofness and self - centredness.
[ترجمه ترگمان]طبیعت مطمئن آن ها هم اکنون ممکن است تنها و خودخواه باشد
[ترجمه گوگل]طبیعت اعتماد به نفس آنها فقط میتواند بی نظمی و خودپنداره باشد

9. Only they are scrupulous about maintaining a professional aloofness.
[ترجمه ترگمان]فقط آن ها وسواس دارند که یک aloofness حرفه ای را نگه دارند
[ترجمه گوگل]فقط در مورد حفظ هوشیاری حرفه ای دقت می کنند

10. He had an air of haughty aloofness.
[ترجمه ترگمان]حالتی آمیخته به نخوت و بی اعتنایی به خود گرفته بود
[ترجمه گوگل]او هوای بی نظیری داشت

11. Things happen between friends, like jealousy, quarrel, aloofness, are not fresh.
[ترجمه ترگمان]روابط میان دوستان، مانند حسادت، قهر، aloofness، fresh، تازگی ندارد
[ترجمه گوگل]چیزهایی که بین دوستان اتفاق می افتد مانند حسادت، نزاع، بی اعتمادی، تازه نیست

12. Stuant's wistful tranquility and almost saintlike aloofness were hard nuts to crack, even for Sister Agatha.
[ترجمه ترگمان]آرامش آرزومند و almost تقریبا saintlike تقریبا saintlike بود، حتی برای خواهر آگاتا
[ترجمه گوگل]آرتروز عجیب و غریب استوارت و تقریبا پرستشگاه سنتور، حتی برای خواهر آگاتا هم سخت بود

13. Objecting to the tenderness and aloofness of humor and the vulgarism of humor, Lu Xun advocated a new concept of humor to criticize the reality, improve the work, and enliven life.
[ترجمه ترگمان]لو شون که به لطافت و aloofness شوخ طبعی و شوخ طبعی بذله گویی اشاره داشت، از مفهوم جدید شوخ طبعی برای انتقاد از واقعیت، بهبود کار، و روح بخشیدن به زندگی دفاع کرد
[ترجمه گوگل]لو سون، در مقابل حساسیت و بی نظمی طنز و عصبانیت شوخ طبعی، از مفهوم جدید طنز دفاع کرد تا واقعیت را نقد کند، کار را بهبود بخشد و زندگی را زنده کند

14. Aloofness is the inherent claim of doctors vocation; Empathy is external character of medical ethic.
[ترجمه ترگمان]همدلی ادعای ذاتی اشتغال پزشکان است؛ همدلی ویژگی بیرونی اخلاقیات پزشکی است
[ترجمه گوگل]Aloofness ادعا ذاتی پزشکان است؛ همدلی شخصیت اخلاقی پزشکی است

15. Aloofness is not the same as shyness.
[ترجمه ترگمان]aloofness مثل خجالت هم نیست
[ترجمه گوگل]Aloofness همان خجالت نیست

پیشنهاد کاربران

کناره جویی انزواجویی بی تفاوتی بی احساسی

گوشه گیری، انزوا


کلمات دیگر: