1. in the middle ages, blasphemy was punishable by death
در قرون وسطی مجازات کفرگویی اعدام بود.
2. You have just heard his blasphemy!
[ترجمه ترگمان] تو همین الان blasphemy رو شنیدی
[ترجمه گوگل]شما فقط شکنجه خود را شنیده اید!
3. He was found guilty of blasphemy and sentenced to three years in jail.
[ترجمه ترگمان]او به جرم توهین به مقدسات مجرم شناخته شد و به سه سال حبس محکوم شد
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شد و به سه سال زندان محکوم شد
4. His writings were branded as obscene and a blasphemy against God.
[ترجمه ترگمان]نوشته های او به عنوان توهین و توهین به خدا برچسب خورده بودند
[ترجمه گوگل]نوشته های او به عنوان ناخوشایند و خدشه ای به خداوند مطرح شد
5. For his blasphemy and irresponsible behaviour, he was doomed to wander about like a sea-tossed ghost, never to rest again.
[ترجمه ترگمان]به خاطر این رفتار blasphemy و غیر منتظره او، محکوم به پرسه زدن در این بود که مثل یک شبح سرگردان در حال پرسه زدن باشد و دیگر هرگز استراحت نکند
[ترجمه گوگل]برای خدشه دار شدن و رفتار غیر مسئولانه، او محکوم به غرق شدن در مورد یک شبح دریایی شد و هرگز دوباره آرام نخواهد شد
6. It was too close to blasphemy to be comfortable.
[ترجمه ترگمان]آن قدر به توهین به مقدسات نزدیک بود که احساس راحتی کند
[ترجمه گوگل]این خیلی راحت بود که به آزار و اذیت متوسل شود
7. Their conversation was full of blasphemy.
[ترجمه ترگمان]گفتگوی آن ها پر از کفر بود
[ترجمه گوگل]گفتگوی آنها پر از خرافات بود
8. White indicates that the pureness admitting of no blasphemy, not admitting smearing pure, has and sacred.
[ترجمه ترگمان]سفید نشان می دهد که اعتراف به مقدسات توهین به مقدسات نیست و اعتراف نکردن به مقدسات مقدس و مقدس است
[ترجمه گوگل]سفید نشان می دهد که تصدیق پذیری هیچ ختنه ای، پذیرفتن پاک کردن خالص، مقدس و مقدس نیست
9. Since he had made the blasphemy he did not apologize.
[ترجمه ترگمان]از آن جا که کفر او را در آورده بود عذر خواهی نکرد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه او کفر را ساخت، عذر خواهی نکرد
10. Such actions are are type of blasphemy.
[ترجمه ترگمان]چنین اقداماتی نوعی توهین به مقدسات هستند
[ترجمه گوگل]چنین اقداماتی نوعی خدشه دار شدن است
11. Each word was a blasphemy, and there were many words.
[ترجمه ترگمان]هر کلمه a بود و واژه های بسیاری وجود داشت
[ترجمه گوگل]هر کلمه یک کفر بود، و کلمات زیادی بود
12. The much discussed blasphemy against the Holy Spirit has its explanation here.
[ترجمه ترگمان]بحث بسیار مورد بحث در مورد توهین به مقدسات در اینجا توضیح خود را دارد
[ترجمه گوگل]بحث و جدال در مورد روح القدس توضیحاتی در اینجا دارد
13. The MP described the killings as a blasphemy before God.
[ترجمه ترگمان]نماینده مجلس این قتل ها را یک توهین به مقدسات قبل از خدا توصیف کرد
[ترجمه گوگل]مجلس نمایندگان، این قتلها را به عنوان خدایی از سوء قصد توصیف کرد
14. It felt like blasphemy. Or at the very least, horribly irreverent.
[ترجمه ترگمان]احساس کفر گویی می کرد یا دست کم به طرز وحشتناکی اهانت آمیز بود
[ترجمه گوگل]آن را مانند خرافات احساس کرد یا حداقل، به طرز وحشیانه ای نگران کننده است