صفحه اصلی
dimmest
معنی
: تار
معانی دیگر
: adj : تار، تاریک، تیره کردن
بستن
انگلیسی به فارسی
مترادف و متضاد
انگلیسی به فارسی
تار، تاریک، تیره کردن
dimmest، تار
مترادف و متضاد
تار
(صفت)
obscure, dark, dim, blear, nebulous, caliginous, dimmest
کلمات دیگر: