کلمه جو
صفحه اصلی

chilli


معنی : خوراک لوبیای پر ادویه، دارفلفل، گردفلفل، برباس
معانی دیگر : رجوع شود به: chili، (از ریشه ی هندی)، حقه ی قلیان، chile chili : دارفلفل

انگلیسی به فارسی

دارفلفل، برباس، گردفلفل، خوراکلوبیای پر ادویه


تند، خوراک لوبیای پر ادویه، دارفلفل، گردفلفل، برباس


انگلیسی به انگلیسی

• chile pepper, type of spicy red pepper; traditional southwest american and mexican spicy chili pepper dish with meat
chillies are small red or green seed pods with a hot, spicy taste.

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of chili.

مترادف و متضاد

خوراک لوبیای پر ادویه (اسم)
chile, chilli, chili, chili con carne

دارفلفل (اسم)
chile, chilli, chili

گردفلفل (اسم)
chile, chilli, chili

برباس (صفت)
chilli

جملات نمونه

1. You can taste the chilli in the dish but it is a little sweet.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید آن گوشت را در ظرف مزه کنید اما کمی شیرین است
[ترجمه گوگل]شما می توانید Chilli را در ظرف بخورید اما کمی شیرین است

2. The chilli bites the tongue.
[ترجمه ترگمان]فلفل چیلی زبان را گاز می گیرد
[ترجمه گوگل]چیلی زبان را میچرخاند

3. The potatoes were drowned in chilli.
[ترجمه ترگمان]سیب زمینی در فلفل چیلی گم شد
[ترجمه گوگل]سیب زمینی در چیلی غرق شد

4. How much chilli did you put in the curry?
[ترجمه ترگمان]شما چه مقدار فلفل در کار کاری گذاشتید؟
[ترجمه گوگل]چی چی چی کردی؟

5. Add some chilli to the mixture.
[ترجمه ترگمان]فلفل چیلی را به مخلوط اضافه کنید
[ترجمه گوگل]بعضی از رایحه را به مخلوط اضافه کنید

6. You can cook a cheap veggie chilli in 15 minutes.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید یک فلفل چیلی خام را در عرض ۱۵ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک چای سبز ارزان را در 15 دقیقه بپزید

7. I added just a smidgin of chilli sauce.
[ترجمه ترگمان]من فقط سس فلفل چیلی را اضافه کردم
[ترجمه گوگل]من فقط یک نمک سس چیلی اضافه کردم

8. I think Mapo beancurd and shredded meat in chilli sauce are quite special.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که گوشت خرد شده و گوشت خرد شده در سس فلفل بسیار ویژه هستند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم Mapo beancurd و گوشت ریز شده در سس چیلی بسیار خاص هستند

9. I pried the top off a can of chilli.
[ترجمه ترگمان] یه دونه فلفل قرمز رو زدم بیرون
[ترجمه گوگل]من یک قاشق چای خوری را اضافه کردم

10. Dinner Chilli con carne with brown rice, fresh green salad, fat-free yoghurt.
[ترجمه ترگمان]فلفل چیلی با برنج قهوه ای، سالاد سبز تازه، ماست بدون چربی سرو می شود
[ترجمه گوگل]شام چیلی کن کن با برنج قهوه ای، سالاد سبز تازه، ماست بدون چربی

11. Garnish the guacamole with chilli powder or coriander sprigs, then serve in the centre of a plate of tortilla chips.
[ترجمه ترگمان]سپس guacamole را با پودر فلفل چیلی یا sprigs گشنیز تمیز کنید و سپس در مرکز یک بشقاب از چیپس tortilla کار کنید
[ترجمه گوگل]گواامول را با پودر چیلی یا گیاهان کاه گندم تزئین کنید، سپس در مرکز یک برگ از چیپس چغندر قرار دهید

12. Add the sun-dried tomatoes, red chilli and thinly-sliced salami.
[ترجمه ترگمان]گوجه فرنگی خشک شده، فلفل قرمز قرمز و سوسیس - را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]گوجه فرنگی خورشیدی، چیلی سرخ شده و سالامی نازک ریخته شده را اضافه کنید

13. King prawns cooked in chilli salt and pepper was very much better, a simple dish succulently executed.
[ترجمه ترگمان]میگو در فلفل چیلی پخته شد و فلفل بسیار بهتر بود، یک بشقاب ساده succulently اجرا شد
[ترجمه گوگل]میگوهای سرخ شده در نمک چیلی و فلفل پخته شده بسیار بهتر است، یک ظرف ساده به طرز محکم اعدام شده است

14. Mash with lime juice, a pinch of chilli powder, chopped herbs and seasoning for guacamole.
[ترجمه ترگمان]مشعل با عصاره لیمو، مقداری پودر فلفل چیلی، گیاهان خرد شده و چاشنی برای guacamole
[ترجمه گوگل]مش با آب لیمو، یک قاشق پودر چیلی، گیاهان خرد شده و چاشنی گواامول

15. Arabian Night - mix together chilli con carne, mango chutney, sultanas and chopped walnuts.
[ترجمه ترگمان]شب عربی - ترکیبی از فلفل چیلی، انبه، انبه، sultanas و گردوی خرد شده
[ترجمه گوگل]شب عربی - با هم مخلوط کنسرو چیلی، کلم مانگو، سولتانا و گردو خرد شده

پیشنهاد کاربران

یک نوع فلفل

فلفل تند
فلفل قرمز
سس تند


کلمات دیگر: