کلمه جو
صفحه اصلی

blogger

انگلیسی به فارسی

کسی که وبلاگ می‌نویسد


وبلاگ نویس


انگلیسی به انگلیسی

• person who keeps a blog

جملات نمونه

1. While most bloggers comment on news reported elsewhere, some do their own reporting.
[ترجمه ترگمان]در حالی که اغلب وبلاگ نویسان در مورد اخبار در جاه ای دیگر گزارش می دهند، برخی از آن ها گزارش خود را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]در حالی که بیشتر وبلاگ نویسان در مورد اخبار گزارش شده در جاهای دیگر، برخی گزارش خود را گزارش می دهند

2. A blogger posts an unkind review of ur favorite singer's new CD. How do u respond?
[ترجمه ترگمان]یک وبلاگ نویس در مورد سی دی جدید این خواننده، یک بررسی غیر منصفانه ای می کند ایالات متحده چگونه واکنش نشان می دهد؟
[ترجمه گوگل]یک وبلاگ نویس یک بررسی جدید را از CD جدید خواننده مورد علاقه خود قرار داده است چگونه پاسخ می دهی؟

3. Blogger is a guy who has a blog and blogging frequently.
[ترجمه ترگمان]وبلاگ نویس: وبلاگ نویسی و وبلاگ نویسی است که به طور مرتب وبلاگ نویسی می کند
[ترجمه گوگل]Blogger یک مرد است که اغلب وبلاگ و وبلاگ نویسی دارد

4. He was an early blogger, and one of the first to blog as part of his newspapering duties.
[ترجمه ترگمان]او یک وبلاگ نویس زود بود و یکی از اولین کسانی بود که به عنوان بخشی از وظایف newspapering خود به وبلاگ نویسی مشغول شد
[ترجمه گوگل]او یک وبلاگ نویس ابتدایی بود و یکی از اولین وبلاگ ها به عنوان بخشی از وظایف تبلیغاتی او بود

5. As the Ecologist's blogger Dan Box witnessed, the first five families have moved to Bougainville to prepare the ground for full evacuation.
[ترجمه ترگمان]همانطور که وبلاگ نویس Ecologist s شاهد آن بود، پنج خانواده اول به Bougainville نقل مکان کرده اند تا محل تخلیه کامل را آماده کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که دان جعبه وبلاگنویس Ecologist نشان داد، پنج خانواده اول به Bougainville نقل مکان کرده اند تا زمین را برای تخلیه کامل آماده کنند

6. However, the blogger who first wrote about it, noticed that the name tags didn't have names in it, the poor quality of building materials and "Apple Stoer" written with a spelling error on the signs.
[ترجمه ترگمان]با این حال، وبلاگ نویس که ابتدا در مورد آن نوشت متوجه شد که برچسب نام در آن ذکر نشده است، کیفیت ضعیف مصالح ساختمانی و \"اپل Stoer\" با یک اشتباه املایی روی علائم نوشته شده است
[ترجمه گوگل]با این حال، وبلاگ نویس که اولین بار در مورد آن نوشت، متوجه شد که برچسب اسم در آن نام ندارد، کیفیت ضعیف مصالح ساختمانی و 'Apple Stoer' با خطای املایی روی علائم نوشته شده است

7. Jonathan is a journalist and blogger, contributing to Newsweek and other publications and Web sites.
[ترجمه ترگمان]جاناتان یک روزنامه نگار و وبلاگ نویس است که به نیوزویک و دیگر نشریات و وب سایت های اینترنتی کمک می کند
[ترجمه گوگل]جاناتان روزنامه نگار و وبلاگ نویس است که به نیوزویک و دیگر نشریات و وب سایت ها کمک می کند

8. A blogger who calls himself Mister Lawrence works as a substitute teacher.
[ترجمه ترگمان]یک وبلاگ نویس که خودش را آقای لارنس صدا می زند به عنوان یک معلم جایگزین کار می کند
[ترجمه گوگل]یک وبلاگ نویس که خودش را می خواند، آقای لارنس به عنوان یک معلم جایگزین کار می کند

9. As Arikia Millikan, an American blogger, once put it, "If I could be jacked in at every waking hour of the day, I would, and I think a lot of my peers would do the same.
[ترجمه ترگمان]همانطور که Arikia Millikan، وبلاگ نویس آمریکایی، زمانی این موضوع را مطرح کرد: \" اگر در هر ساعت خواب روز دستبرد بزنم، من فکر می کنم که بسیاری از همسالان من هم همین کار را می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که آریایکای میلیکان، یک وبلاگ نویس آمریکایی، چنین گفت: 'اگر هر روز بیدار شدن از من می توانستم بمانم، من می توانستم، و من فکر می کنم که بسیاری از همسالانم همین کار را می کنند

10. An anonymous blogger argues that the law does not need to be changed.
[ترجمه ترگمان]یک وبلاگ نویس ناشناس معتقد است که این قانون نیازی به تغییر ندارد
[ترجمه گوگل]یک وبلاگ نویس ناشناس استدلال می کند که قانون نیازی به تغییر ندارد

11. Blogger and jam maker Pim Techamuanvivit goes to the latter for her bergamots, and she turns them into marmalade.
[ترجمه ترگمان]Blogger و مربا و Techamuanvivit به the برای her می رود و او آن ها را به مربا تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]Pim Techamuanvivit بلاگر و مرباخ ساز برای ترنج آنها می رود و آنها را به مارمالاد تبدیل می کند

12. Eminent blogger Chris Brogan wrote an excellent article on why he works in bookstores and coffee shops most often.
[ترجمه ترگمان]وبلاگ نویس برجسته کریس Brogan یک مقاله عالی درباره این که چرا او اغلب در کتابفروشی ها و مغازه های قهوه کار می کند، نوشت
[ترجمه گوگل]کریس بروگان، وبلاگ نویس برجسته، مقاله ای عالی در مورد اینکه چرا او در کتاب فروشی ها و قهوه خانه ها اغلب کار می کند، نوشت

13. The hungry blogger aims her fork towards a plate of seafood on the lab bench in front of her when a mussel suddenly cries out, "Wait -- don't eat me!"
[ترجمه ترگمان]وبلاگ نویس مشتاق چنگال خود را به سمت بشقاب غذای دریایی روی نیمکت آزمایشگاه در مقابل او قرار می دهد که ناگهان a فریاد می زند: \"صبر کن، مرا نخور!\"
[ترجمه گوگل]وبلاگ نویس گرسنگی به سمت یک ورقه غذاهای دریایی در نیمکت آزمایشگاهی در مقابل او، هنگامی که یک گاو ناگهان گریه می کند، به دنبال چنگال خود است: 'صبر کنید - من را بخور!'

14. Last spring, marketer and blogger Hugh MacLeod posted a question on his site: If open source is such a phenomenon, where are all the open source billionaires?
[ترجمه ترگمان]بهار گذشته، بازاریابان و وبلاگ نویس Hugh MacLeod یک سوال در مورد سایت خود ارائه کردند: اگر یک منبع باز چنین پدیده ای است، که در آن همه میلیاردرهای منبع باز هستند؟
[ترجمه گوگل]بهار گذشته، بازاریاب و وبلاگنویسی هیو مک لئود در سایت خود یک سؤال مطرح کرد اگر منبع باز چنین پدیده ای است، همه میلیاردها منبع باز هستند؟

پیشنهاد کاربران

کسی که وب سایت شخصی ( blog ) را تهیه میکند ( مینویسد )

Noun - countable :
وبلاگ نویس

لطفا من بعض کلمات میبنم از لحاظ معنی ناقص است چرا چون توضح کامل ندارد یکی هم مثل blogger. مینیویسند وبلاگ معنی ندارد ولی من خواهش در کلمات دقت کنید معنی کامل بنیویسد الان من یک کلمه دیگر مینویسم کسی معنی کامل نمیده ثل hitcher البته من در فیلمها خارجی دیدم یعنی گرفتاری


کلمات دیگر: