کلمه جو
صفحه اصلی

bishop


معنی : اسقف، پیل
معانی دیگر : سرکشیش، (شطرنج) فیل، الیزابت بیشاپ (شاعر امریکایی)، در شطرنج پیل

انگلیسی به فارسی

اسقف، (در شطرنج) پیل


اسقف، پیل


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a clergyman who holds a high position in certain Christian churches and is often in charge of a diocese or of a number of churches.

- The small congregation was looking forward excitedly to the visit from the bishop.
[ترجمه ترگمان] جمعیت کوچک با شور و شوق منتظر دیدار اسقف بودند
[ترجمه گوگل] جماعت کوچک با هیجان به دیدار اسقف نزدیک شد

(2) تعریف: in the game of chess, a piece that can be moved diagonally across any number of unoccupied squares of the same color.

- I captured his bishop with my rook.
[ترجمه ترگمان] اسقف او را با قلعه خود دستگیر کردم
[ترجمه گوگل] من اسقف خود را با اسم من اسیر کردم

• church official who oversees a number of christian churches; piece in the game of chess
a bishop is a christian clergyman of high rank, especially in the roman catholic, anglican, and orthodox churches.
in chess, a bishop is a piece which is moved diagonally across the board.

مترادف و متضاد

اسقف (اسم)
bishop

پیل (اسم)
cell, bishop, elephant

جملات نمونه

1. the pope personally consecrated him bishop
پاپ شخصا او را به مقام مطرانی مفتخر کرد.

2. the visitation of a cathedral by a bishop
سرکشی به یک کلیسای جامع توسط مطران

3. The bishop blessed the new church.
[ترجمه ترگمان]اسقف کلیسای جدید را تقدیس کرد
[ترجمه گوگل]اسقف کلیسای جدید را برکت داد

4. He's the diocesan bishop and he has three suffragan bishops to help him.
[ترجمه ترگمان]اسقف اسقفی است و سه اسقف suffragan دارد که به او کمک کنند
[ترجمه گوگل]او اسقف اعظم است و او سه اسقف بزرگ دارد که به او کمک می کند

5. The new church was consecrated by the Bishop of Chester.
[ترجمه ترگمان]کلیسای جدید توسط اسقف چس تر تقدیس شد
[ترجمه گوگل]کلیسای جدید توسط اسقف چستر مورد تجدید نظر قرار گرفت

6. The marriage ceremony was performed by the bishop.
[ترجمه ترگمان]مراسم ازدواج توسط اسقف اجر شد
[ترجمه گوگل]مراسم ازدواج توسط اسقف انجام شد

7. Bishop Silvester officiated at the funeral.
[ترجمه ترگمان]اسقف Silvester مراسم تدفین را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]اسقف سیلوستر در مراسم خاکسپاری مامور شد

8. The bishop was welcomed to the church with a peal of bells.
[ترجمه ترگمان]اسقف با قهقه ای به کلیسا خوشامد گفت
[ترجمه گوگل]اسقف با صدای زنگ از کلیسا استقبال شد

9. He was a bishop who was held in reverence by all.
[ترجمه ترگمان]او یک اسقف بود که از همه احترام قائل بود
[ترجمه گوگل]او یک اسقف بود که توسط همه احترام گذاشته شد

10. Two years after his death the bishop was canonized.
[ترجمه ترگمان]دو سال پس از مرگش، اسقف مقدس شد
[ترجمه گوگل]دو سال پس از مرگ او اسقف مقدس شد

11. The bishop officiated at the marriage.
[ترجمه ترگمان]اسقف مراسم عقد را اجرا کرد
[ترجمه گوگل]اسقف اعظم ازدواج کرد

12. A new Catholic bishop was installed in Galway yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز یک اسقف کاتولیک جدید در Galway نصب شد
[ترجمه گوگل]اسقف جدید کاتولیک دیروز در گالوی راه اندازی شد

13. The Bishop said he was sickened by the severity of the sentence.
[ترجمه ترگمان]اسقف گفت که از شدت مجازات بیمار شده است
[ترجمه گوگل]اسقف گفت که از شدت این جمله ناراحت شده است

14. She captured the rook with her bishop on the 32nd move.
[ترجمه ترگمان]بعد از حرکت دوم، قلعه را با بیشاپ باز کرد
[ترجمه گوگل]او رول را با اسقف خود در حرکت 32 به دست آورد

پیشنهاد کاربران

هو
اسقف.

فیل در شطرنج

( شطرنج ) فیل

She played her bishop

کشیش، در اصل در بازی شطرنج فیل همان کشیش است که در ایران به فیل معروف است


کلمات دیگر: