کلمه جو
صفحه اصلی

chow


معنی : غذا، خوراکی، سگ خپله
معانی دیگر : (امریکا-خودمانی) غذا، هنگام غذا، نوعی سگ میانه اندام که جثه ای عضلانی و پشم پر پشت قهوه ای یا سیاه دارد (نام رسمی آن: chow chow)

انگلیسی به فارسی

(عامیانه)غذا، خوراکی، سگ خپله


چو، غذا، خوراکی، سگ خپله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) food.
اسم ( noun )
• : تعریف: a stocky, medium-sized dog of Chinese origin that has a thick red or black coat, a blackish tongue, and a tail that curls over the back.

• chinese dynasty (1122-221 bc); chow chow, short heavy-set dog of chinese origin; food (slang)
a chow is a dog with a thick coat and a curled tail, originally from china.
chow is food; used in informal american english.

مترادف و متضاد

غذا (اسم)
chop, food, diet, dish, aliment, meal, chow, alimentation, nutrition, nourishment, nurture, viand, chop-chop, cuisine, provender, nutriment

خوراکی (اسم)
food, meal, chow, comestible

سگ خپله (اسم)
chow

جملات نمونه

1. let's have some chow now
حالا بیا یه چیزی بخوریم.

2. I ordered some chow and sat down.
[ترجمه ترگمان]مقداری غذا سفارش دادم و نشستم
[ترجمه گوگل]من بعضی از چوپانها را دستور دادم و نشستم

3. She had to chow down with the others in the cafeteria.
[ترجمه ترگمان]او مجبور شده بود با بقیه در کافه تریا غذا بخورد
[ترجمه گوگل]او مجبور بود با دیگران در کافه تریا بماند

4. Plenty of booze and chow round out the celebration, considered the grandaddy of July Fourth blasts.
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی مشروب و شکار برای جشن گرفتن جشن چهارم ژوئیه در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]جشن سال نو، سال نو، سال نو، سال نو،

5. And what do I get for my chow?
[ترجمه ترگمان]غذا چی گیرم میاد؟
[ترجمه گوگل]و برای چوچۀ من چی می گم؟

6. Help yourself to some chow.
[ترجمه ترگمان] به خودت کمک کن یکم غذا درست کنی
[ترجمه گوگل]خودتان را به برخی از چای ها کمک کنید

7. At a surprise meeting before evening chow, he announced his retirement to Saigon and introduced his replacement, Major Williams.
[ترجمه ترگمان]در یک جلسه غافلگیر کننده پیش از شام evening، او بازنشستگی خود را به سایگون اعلام کرد و جایگزینی او را معرفی کرد، سرگرد ویلیامز
[ترجمه گوگل]در یک جلسه تعجب آور قبل از شب چو، او بازنشستگی خود را به سایگون اعلام کرد و جایگزین او، عمده ویلیامز را معرفی کرد

8. Chow Yun Fat stars as a master of the Wudan school of martial arts.
[ترجمه ترگمان]چو یون ستارگان را استاد مدرسه هنرهای رزمی دانست
[ترجمه گوگل]ستاره چو یون چربی به عنوان استاد مدرسه هنرهای رزمی وودان

9. Manhattan diners can chow down on Southwestern food at Arizona 206 and the Arizona Cafe.
[ترجمه ترگمان]افرادی که در منهتن غذا می خورند، می توانند غذای جنوب غربی را در آریزونا، ۲۰۶، و کافه آریزونا صرف کنند
[ترجمه گوگل]دینرهای منهتن می توانند غذای جنوب غربی را در آریزونا 206 و کافه آریزونا خالی کنند

10. Your hair is like golden fried chow mein and your eyes like glistening oysters.
[ترجمه ترگمان]موهای تو مثل یک سگ آبی سرخ شده و چشمه ای تو مثل صدف درخشان هستند
[ترجمه گوگل]موهای شما مانند چوپان سرخ شده طلایی و چشمان شما مثل صدف های پر زرق و برق است

11. Because of the long chow line in the school cafeteria, we decided to eat at a nearby restaurant.
[ترجمه ترگمان]به خاطر صف طولانی chow در کافه تریا، ما تصمیم گرفتیم در یک رستوران نزدیک غذا بخوریم
[ترجمه گوگل]با توجه به خط چوپانی طولانی در کافه تریای مدرسه، تصمیم گرفتیم در یک رستوران مجاور بخوریم

12. Hong Kong star Chow Yun-fat is up for best actor for his dual role as a corrupt businessman and his look-alike decoy.
[ترجمه ترگمان]چو یون - ستاره هنگ کنگ بهترین بازیگر نقش دوگانه خود را به عنوان یک تاجر فاسد و به شکل alike طعمه خود می کند
[ترجمه گوگل]ستاره هنگ کنگ چو یون چربی برای بهترین بازیگر نقش دوم خود را به عنوان یک تجارتگر فاسد و کلاهبرداری مشابه خود نگاه می کند

13. Buy here in Shijiazhuang, a Chow Chow puppy, how much money?
[ترجمه ترگمان]این جا در Shijiazhuang، یک puppy چو چو، چه مقدار پول؟
[ترجمه گوگل]خرید اینجا در Shijiazhuang، یک توله سگ چو چو، چقدر پول؟

14. Chow Kwok-hung: Shanghai, respectively, the four major sub-center located in the central area of Shanghai on the four corners.
[ترجمه ترگمان]Chow Kwok - hung: شانگهای به ترتیب چهار مرکز اصلی در منطقه مرکزی شانگهای در چهار گوشه است
[ترجمه گوگل]به ترتیب، چاو کووک، شانگهای، چهار زیرمجموعه اصلی واقع در منطقه مرکزی شانگهای در چهار گوشه بود

15. B The Chows are going on a trip. Act Mr Chow.
[ترجمه ترگمان]ب)chows در حال سفر هستند آقای Chow
[ترجمه گوگل]B Chows در سفر هستند قانون آقای چو

Let's have some chow now.

حالا بیا یه چیزی بخوریم.



کلمات دیگر: