کلمه جو
صفحه اصلی

blotter


معنی : دفتر روزنامه، جوهر خشک کن، دفتر باطله، دفتر ثبت معاملات
معانی دیگر : دفترچه ی وقایع روزانه، دفتر روزانه، کاغذ خشک کن

انگلیسی به فارسی

جوهر خشک کن، دفتر باطله، دفتر ثبت معاملات، دفترروزنامه


بطری، دفتر روزنامه، جوهر خشک کن، دفتر باطله، دفتر ثبت معاملات


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece of absorbent paper used to blot ink or to protect a writing surface.

(2) تعریف: a book used to record daily events or transactions, esp. those pertaining to law enforcement.

• piece of absorbent paper used to soak up ink; entry book or ledger, book in which events or transactions are recorded in the order of their occurrence
a blotter is a sheet of blotting paper attached to cardboard. you use a blotter for drying ink on a piece of paper.
in american english, a blotter is also a notebook where information is written before it is copied and stored somewhere else.

مترادف و متضاد

دفتر روزنامه (اسم)
blotter, journal, daybook, book of account

جوهر خشک کن (اسم)
blotter

دفتر باطله (اسم)
blotter

دفتر ثبت معاملات (اسم)
blotter

جملات نمونه

1. a police blotter is a record of all arrests and charges
دفتر روزانه ی کلانتری عبارت است از ثبت کلیه ی بازداشت ها و اتهامات.

2. A blotter absorbs ink.
[ترجمه ترگمان]جوهر خشک کن، جوهر رو جذب می کنه
[ترجمه گوگل]یک بطری جوهر را جذب می کند

3. Felicity replaced the blotter and strolled out on to the terrace.
[ترجمه ترگمان]فلیسیتی خشک کن را سر جایش گذاشت و به طرف ایوان رفت
[ترجمه گوگل]Felicity جایگزین Blotter و strolled خارج به روی تراس

4. The sawdust gathered on her blotter with ugly subtleness, like dandruff on a collar.
[ترجمه ترگمان]خاک اره روی مرکب خشک کن، مانند dandruff سر یقه، روی مرکب خشک کن جمع شده بود
[ترجمه گوگل]خاکستر بر روی شکمش جمع شده و با زرق و برق زبر، مانند شوره سر در یقه

5. At the top of the blotter, where the pencils should be, is a pencil-case.
[ترجمه ترگمان]در بالای مرکب خشک کن، جایی که مداد باید باشد، یک مداد است
[ترجمه گوگل]در بالای بلوط، که در آن مداد باید باشد، مداد مداد است

6. He blotted the wet ink with a clean blotter.
[ترجمه ترگمان]جوهر خیسی با جوهر خشک کن را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او جوهر مرطوب را با یک پاک کننده تمیز کرد

7. The young woman reads the police blotter in the newspaper.
[ترجمه ترگمان]زن جوان مرکب خشک کن پلیس را در روزنامه می خواند
[ترجمه گوگل]زن جوان روزنامه ای را می خواند

8. B - the wet ink with a clean blotter please!
[ترجمه ترگمان]! ب - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]B - جوهر مرطوب با یک بلوک تمیز لطفا!

9. He absorbed knowledge as a blotter does ink.
[ترجمه ترگمان]دانش را مانند جوهر خشک کن به خود جذب می کند
[ترجمه گوگل]او دانش را به عنوان یک قلم جو جذاب جذب می کند

10. A police blotter is a record of arrests and charges.
[ترجمه ترگمان]یک خشک کن پلیس سابقه ای از دستگیری ها و اتهامات است
[ترجمه گوگل]یک پلیس پلیس یک رکورد دستگیری و اتهام است

11. The note, face upward on the blotter, was dated two days earlier.
[ترجمه ترگمان]یادداشت، رو به روی مرکب خشک کن در دو روز پیش قرار داشت
[ترجمه گوگل]این یادداشت، به صورت دو طرف به مدت دو روز به طول انجامید

12. The ink was absorbed by the blotter.
[ترجمه ترگمان]جوهر روی مرکب خشک کن بود
[ترجمه گوگل]جوهر توسط blotter جذب شد

13. Use a blotter to take up the spilt ink.
[ترجمه ترگمان]مرکب خشک کن از مرکب خشک کن استفاده کن
[ترجمه گوگل]از جوهر ریخته شده استفاده کنید

14. There was a silence, the Matron, who was a Miss Cress, tapping her fountain pen lightly on the blotter.
[ترجمه ترگمان]سکوتی حک مفرما شد، matron که میس cress بود، قلم پرش را به نرمی روی مرکب خشک کن پیش برد
[ترجمه گوگل]یک سکوت وجود داشت، Matron، که خانم Cress بود، با استفاده از قلم چشمی خود را به آرامی در blotter

A police blotter is a record of all arrests and charges.

دفتر روزانه‌ی کلانتری عبارت‌است‌از؛ ثبت کلیه‌ی بازداشت‌ها و اتهامات.


پیشنهاد کاربران

ثبت کردن، سابقه زدن، وقعه نوشتن ( علوم نظامی )

دفتر وقایع روزانه


کلمات دیگر: