(در مورد ورزشکاری که مدتی تمرین نکرده) نامهیا، ناآماده، فاقد ورزیدگی، ناتوان، خراب، معیوب
out of condition
(در مورد ورزشکاری که مدتی تمرین نکرده) نامهیا، ناآماده، فاقد ورزیدگی، ناتوان، خراب، معیوب
جملات نمونه
1. He has been out of condition for several weeks.
[ترجمه ترگمان]او چندین هفته است که بی کار شده است
[ترجمه گوگل]او برای چندین هفته از شرایط است
[ترجمه گوگل]او برای چندین هفته از شرایط است
2. 'I'm so out of condition ,' she panted.
[ترجمه ترگمان]زن نفس نفس زنان گفت: من از شرایط نیستم
[ترجمه گوگل]'من خیلی از وضعیت است،' او panted
[ترجمه گوگل]'من خیلی از وضعیت است،' او panted
3. He was too out of condition to clamber over the top.
[ترجمه ترگمان]او خیلی از شرایط خارج بود که بتواند روی قله صعود کند
[ترجمه گوگل]او بیش از حد از وضعیت به گوشه بالای بالای صفحه است
[ترجمه گوگل]او بیش از حد از وضعیت به گوشه بالای بالای صفحه است
4. The machine is out of condition.
[ترجمه ترگمان]دستگاه خارج از شرط است
[ترجمه گوگل]دستگاه خارج از شرایط است
[ترجمه گوگل]دستگاه خارج از شرایط است
5. He is overweight and out of condition .
[ترجمه ترگمان]اون خیلی اضافه وزن داره و از وضعیت خارج میشه
[ترجمه گوگل]او اضافه وزن دارد و شرایطی ندارد
[ترجمه گوگل]او اضافه وزن دارد و شرایطی ندارد
6. Which meant he was either out of condition or in a state of agitation.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنا بود که او یا از وضع روحی و یا در حالت آشفتگی روحی بیرون آمده بود
[ترجمه گوگل]به این معناست که او از شرایط یا در حالت تحریک آمیز بود
[ترجمه گوگل]به این معناست که او از شرایط یا در حالت تحریک آمیز بود
7. If you are out of condition, then start exercising slowly.
[ترجمه ترگمان]اگر خارج از شرایط هستید، به کندی شروع به ورزش کنید
[ترجمه گوگل]اگر از وضعیت ناتوانی دارید، به آرامی شروع به ورزش کنید
[ترجمه گوگل]اگر از وضعیت ناتوانی دارید، به آرامی شروع به ورزش کنید
8. I've had no exercise for ages; I'm really out of condition.
[ترجمه ترگمان]سال ها ورزش نکرده ام؛ واقعا از این وضع خلاص شده ام
[ترجمه گوگل]من برای سنین تمرین ندارم؛ من واقعا از شرطی بودن
[ترجمه گوگل]من برای سنین تمرین ندارم؛ من واقعا از شرطی بودن
9. Michael out of condition because he never gets any exercise.
[ترجمه ترگمان]مایکل از این وضع نجات پیدا می کند چون هیچ وقت ورزش نمی کند
[ترجمه گوگل]مایکل از شرایطی که او هرگز ورزش نمی کند
[ترجمه گوگل]مایکل از شرایطی که او هرگز ورزش نمی کند
10. At 50, he was plump and out of condition.
[ترجمه ترگمان]در ۵۰ سالگی چاق بود و از وضعیت خارج شده بو
[ترجمه گوگل]او در 50 سالگی و بدون شرایط بود
[ترجمه گوگل]او در 50 سالگی و بدون شرایط بود
11. I can't go climbing this summer; I'm out of condition.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم این تابستون برم بالا
[ترجمه گوگل]من نمی توانم از این تابستان صعود کنم من خارج از شرایط هستم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم از این تابستان صعود کنم من خارج از شرایط هستم
12. She has been out of condition for several weeks.
[ترجمه ترگمان]او چندین هفته است که بی کار شده است
[ترجمه گوگل]او برای چندین هفته از شرایط است
[ترجمه گوگل]او برای چندین هفته از شرایط است
13. Do more exercises or you will be out of condition.
[ترجمه ترگمان]تمرینات بیشتری انجام دهید وگرنه از وضعیت خارج می شوید
[ترجمه گوگل]تمرینات بیشتری را انجام دهید و یا از وضعیت خارج خواهید شد
[ترجمه گوگل]تمرینات بیشتری را انجام دهید و یا از وضعیت خارج خواهید شد
14. The computers are all out of condition.
[ترجمه ترگمان]همه کامپیوترها از شرایط خارج شده اند
[ترجمه گوگل]کامپیوترها همه شرایط را ندارند
[ترجمه گوگل]کامپیوترها همه شرایط را ندارند
پیشنهاد کاربران
تندرست نبودن
ناسالم و نامتناسب
کلمات دیگر: