کلمه جو
صفحه اصلی

diggings


معنی : حفاری، محل حفر، خاک برداری
معانی دیگر : (مواد حفاری شده و بیرون آورده شده) کندآوار، کان آوار، (محل حفاری یا معدن کاوی به ویژه معدن طلا) کانگاه، (عامیانه) زیستگاه کانچیان طلا، اردوگاه کارگران کان

انگلیسی به فارسی

حفاری، محل حفر


حفاری، محل حفر، خاک برداری


انگلیسی به انگلیسی

• area where digging is taking place; mining project; mine; something that is dug from an excavation; digs, living quarters (british)

مترادف و متضاد

حفاری (اسم)
excavation, dig, diggings

محل حفر (اسم)
diggings

خاک برداری (اسم)
excavation, diggings

جملات نمونه

1. Digging your grave with your own teeth.
[ترجمه Ali] قبرتو با دندونای خودت میکنم
[ترجمه ترگمان]دارم قبر تو رو با دندون های خودت می کنم
[ترجمه گوگل]کاوش گور خود را با دندان های خود

2. He is digging in his garden.
[ترجمه ترگمان]دارد باغ خود را می کند
[ترجمه گوگل]او در باغش حفر می کند

3. I think I'll do some digging in the garden.
[ترجمه ترگمان]فکر کنم یه کمی تو باغچه تحقیق کنم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم بعضی از حشرات را در باغ انجام می دهم

4. They were digging up worms to use for bait.
[ترجمه ترگمان]اونا دنبال کرم کردن که برای طعمه استفاده کنن
[ترجمه گوگل]آنها کرم ها را برای استفاده از طعمه ها کشیدند

5. He has been digging away for hours.
[ترجمه ترگمان] چند ساعته که داره تحقیق میکنه
[ترجمه گوگل]او برای ساعتها حفر شده است

6. A stone was digging into my heel.
[ترجمه ترگمان]سنگی در پاشنه من حفر شده بود
[ترجمه گوگل]یک سنگ به پاشنه من افتاد

7. She is digging away at her mathematics lessons.
[ترجمه ترگمان]او در حال حفاری درس های ریاضی خود است
[ترجمه گوگل]او در درس های ریاضیاتش حفر می کند

8. Digging the garden is good exercise.
[ترجمه ترگمان]حفاری در باغ ورزش خوبی است
[ترجمه گوگل]کاوش باغ، ورزش خوب است

9. After the rain stopped, the men went ahead with their work of digging up the street.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که باران متوقف شد، مردها کارشان را با کندن زمین انجام دادند
[ترجمه گوگل]پس از باران متوقف شد، مردان با کار خود در حفر کردن خیابان ها پیش رفتند

10. They are digging into all the old files connected with this case.
[ترجمه ترگمان]دارن پرونده های قدیمی رو بررسی میکنن که با این پرونده مرتبط هستن
[ترجمه گوگل]آنها به تمام فایل های قدیمی مرتبط با این پرونده حفر می شوند

11. Digging the garden is a backbreaking job.
[ترجمه ترگمان]حفاری در باغ کار دشواری است
[ترجمه گوگل]کاوش باغ یک کار متزلزل است

12. I began digging a hole for the plant.
[ترجمه ترگمان]شروع به کندن سوراخی برای گیاه کردم
[ترجمه گوگل]من شروع به حفاری سوراخ برای گیاه کردم

13. Workmen stumbled upon the mosaic while digging foundations for a new building.
[ترجمه ترگمان]کارگران از روی فرش به زمین افتادند، در حالی که ساختمان را برای یک ساختمان جدید حفر می کردند
[ترجمه گوگل]کارگران بر روی موزاییک در حالی که بیدار شدن پایه ها برای یک ساختمان جدید، بر روی موزائیک انداختند

14. All that digging has given me an appetite.
[ترجمه ترگمان] همه اون digging به من اشتهای زیادی داده
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که به من زل زده اند به من اشتیاق داده اند

15. We are digging for mineral deposits.
[ترجمه ترگمان]داریم دنبال منابع معدنی می گردیم
[ترجمه گوگل]ما برای ذخایر معدنی حفاری می کنیم


کلمات دیگر: