کلمه جو
صفحه اصلی

black art


معنی : سحر، جادو گری
معانی دیگر : (با the) رجوع شود به: black magic

انگلیسی به فارسی

جادوگری، سحر


هنر سیاه، سحر، جادو گری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: black magic; sorcery.
مشابه: sorcery

• black magic, witchcraft, sorcery

مترادف و متضاد

سحر (اسم)
bewitchment, conjuration, dawn, charm, aurora, daydawn, dayspring, magic, witchcraft, enchantment, sorcery, black art, witchery, black magic, incantation, brightening, thaumaturgy, theurgy, wizardry

جادوگری (اسم)
diablerie, witchcraft, sorcery, sortilege, voodoo, black art, shamanism, witchery, incantation, voodooism, wizardry

جملات نمونه

1. Promoting a fund has become something of a black art.
[ترجمه ترگمان]ترویج یک صندوق به چیزی از هنر سیاه تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]تبلیغ یک صندوق تبدیل به یک هنر سیاه شده است

2. They obsess about it, the black art of stealing elections.
[ترجمه ترگمان]آن ها در این باره فکر می کنند، هنر سیاه دزدیدن انتخابات
[ترجمه گوگل]آنها در مورد آن، هنر سیاه در انتخابات سرقت می کنند

3. He also travels to black art galleries, black bookstores, even a black-owned florist shop.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به گالری های هنری سیاه، bookstores سیاه، حتی یک مغازه گل فروشی سیاه پوست نیز سفر می کند
[ترجمه گوگل]او همچنین به گالری های هنری سیاه و سفید، کتاب فروشی های سیاه و حتی فروشگاه گلدار سیاه و سفید سفر می کند

4. And it's a kind of black art anyway - everyone did a bit differently.
[ترجمه ترگمان]و این نوعی هنر سیاه است - هر کسی کمی متفاوت عمل می کرد
[ترجمه گوگل]و این یک نوع هنر سیاه و سفید است - هر کس کمی متفاوت است

5. We talk too much of black art when we should be talking about art, just art.
[ترجمه ترگمان]ما بیش از حد از هنر سیاه صحبت می کنیم که باید در مورد هنر صحبت کنیم، فقط هنر
[ترجمه گوگل]ما بیش از حد از هنر سیاه صحبت می کنیم، زمانی که باید درباره هنر، فقط هنر صحبت کنیم

6. Ocean vista sales center demonstrated golden elite, black art, ancient-red, yellow simple model four-style theme and features green environment.
[ترجمه ترگمان]مرکز فروش چشم انداز اقیانوس نمایش نخبگان طلا، هنر سیاه، مدل ساده زرد، مدل چهار سبک و ویژگی های محیط سبز را نشان داد
[ترجمه گوگل]مرکز فروش اقیانوس در نمایشگاه طلایی نخبگان، هنر سیاه و سفید، باستانی، قرمز، مدل ساده زرد چهار تم تم و ویژگی های محیط سبز

7. The black art is still practised among the primitive tribes in Africa.
[ترجمه ترگمان]هنر سیاه هنوز در میان قبایل بدوی افریقا در حال انجام است
[ترجمه گوگل]هنر سیاه هنوز در میان قبایل اولیه در آفریقا تمرین می کند

8. The black art of race strategy is constantly evolving, but goes through particularly marked transitions when major rule changes are introduced.
[ترجمه ترگمان]هنر سیاه استراتژی نژاد به طور مداوم در حال تحول است، اما به ویژه انتقال مشخص می شود که تغییرات عمده قانون معرفی می شوند
[ترجمه گوگل]هنر سیاه در استراتژی نژاد به طور مداوم در حال تکامل است، اما زمانی که تغییرات عمده قانون به وجود می آید، گذار به طور مشخص مشخص می شود

9. The secrecy policy causes search engine technology black art and to be advertising oriented.
[ترجمه ترگمان]سیاست مخفی موجب می گردد که تکنولوژی جستجو تکنولوژی را سیاه کند و تبلیغ کند
[ترجمه گوگل]سیاست محرمانه تکنولوژی موتور جستجوی موتورهای سیاه را به وجود می آورد و تبلیغات گرا است

10. Estimation is still somewhat of a black art in software precisely because it's difficult to understand, and therefore analyze, this complex spider web of coupling and interaction.
[ترجمه ترگمان]تخمین هنوز تا حدودی یک هنر سیاه در نرم افزار است، به این دلیل که درک آن دشوار است، و به همین دلیل، این تار عنکبوتی پیچیده کوپلینگ و تعامل را تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]برآورد شده است تا حدودی از یک هنر سیاه در نرم افزار دقیقا به این دلیل که آن را دشوار است درک، و بنابراین تجزیه و تحلیل، این عنکبوت پیچیده از اتصال و تعامل

11. Computer hacking is no longer the black art of computer geniuses.
[ترجمه ترگمان]هک کردن کامپیوتری دیگر هنر سیاه نوابغ کامپیوتر نیست
[ترجمه گوگل]هک کامپیوتر دیگر هنر سیاه و نابغه کامپیوتر نیست

12. They have been a black art, where you needed some combination of PhDs to do anything useful beyond "press or say one. "
[ترجمه ترگمان]آن ها یک هنر سیاه بوده اند، که در آن شما به ترکیبی از دکترا نیاز دارید تا هر کار مفیدی را انجام دهید
[ترجمه گوگل]آنها یک هنر سیاه بوده اند، جایی که شما نیاز به ترکیبی از دکترای خود دارید تا کاری را انجام دهید که فراتر از مطبوعات یا گفتن آن است '

13. They want it to continue being a black art.
[ترجمه ترگمان]آن ها می خواهند که این هنر به یک هنر سیاه تبدیل شود
[ترجمه گوگل]آنها می خواهند آن را به عنوان یک هنر سیاه ادامه دهند

14. However, recharging NiCad batteries is a black art.
[ترجمه ترگمان]با این حال، شارژ باتری NiCad شارژ یک هنر سیاه است
[ترجمه گوگل]با این حال، شارژ باتری NiCad یک هنر سیاه است

15. Oh, second step, how black art thou!
[ترجمه ترگمان]اوه، یک قدم دوم، تو چه قدر بزرگ هستی!
[ترجمه گوگل]آه، گام دوم، چقدر سیاه است!

پیشنهاد کاربران

جادو و جنبل


کلمات دیگر: