1. they fought only for booty and loot
آنها فقط به خاطر غارت و چپاول می جنگیدند.
2. their horses were laden with booty
اسب های آنان با اموال غارت شده بار شده بود.
3. They divided the booty among the troops.
[ترجمه ترگمان]آن ها غنایم جنگی را بین سربازان تقسیم کردند
[ترجمه گوگل]آنها غنیمت را در میان سربازان تقسیم کردند
4. Ever mindful of the value of the day's booty, the ownership of the halter was briskly disputed.
[ترجمه ترگمان]با توجه به ارزش غنایمی که روز به دست آورده بود، افسار خر به تندی مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با توجه به ارزش غنیمت روز، مالکیت کلاهبرداری به شدت مورد مناقشه بود
5. The booty did not teach the Pisans how to engage in trade, any more than it taught them how to govern.
[ترجمه ترگمان]این غنیمت به the یاد نمی داد که چگونه در تجارت شرکت کنند، و به آنان یاد دادند که چگونه حکومت کنند
[ترجمه گوگل]غنیمت به Pisans چگونه به تعامل در تجارت، آموزش بیش از آنچه به آنها آموخت که چگونه به حکومت
6. According to chronicles it was won as war booty by Czech warriors in Milan in 115
[ترجمه ترگمان]به گفته chronicles، در سال ۱۱۵ میلادی به عنوان غنیمت جنگی توسط جنگجویان چک در میلان به دست آمد
[ترجمه گوگل]طبق گفته های این جنگنده، در سال 2009 میلادی در میلان به عنوان جنگجویان چینی به سر می برد
7. The booty arrived in Houston about 48 hours before a May 11 opening.
[ترجمه ترگمان]این غنیمت حدود ۴۸ ساعت قبل از افتتاحیه ۱۱ مه به هوستون رسید
[ترجمه گوگل]غول در 48 ساعت قبل از باز شدن 11 ماه مه به هوستون رسید
8. I had seen the booty on the Trans-Siberian and told him that the Apple was doubtful.
[ترجمه ترگمان]من غنیمت را در the دیده بودم و به او گفتم که اپل مردد است
[ترجمه گوگل]من غنیمت را در Trans Siberian دیده ام و به او گفتم که اپل مشکوک بود
9. Hitler's architectural schemes required war to provide the booty and raw materials to fund them, and slave-labour to construct them.
[ترجمه ترگمان]طرح های معماری هیتلر به جنگ نیاز داشتند تا غنیمت و مواد خام را تامین کنند تا آن ها را تامین کنند، و بردگان برای ساختن آن ها کار می کردند
[ترجمه گوگل]طرح های معماری هیتلر جنگ را برای تهیه غنیمت و مواد خام برای تأمین بودجه آنها و کار برده برای ساختن آن ها مورد نیاز بود
10. Terror-stricken, I dropped my fragrant booty and ran home.
[ترجمه ترگمان]وحشت زده، من غنیمت fragrant را انداختم و به خانه دویدم
[ترجمه گوگل]از دست دادن ترس، من غنیمت خوشمزه خود را کاهش دادم و به خانه میرفتم
11. When the devil prays, he has a booty in his eye.
[ترجمه ترگمان]وقتی شیطان دعا می کند، او یک غنیمت در چشم دارد
[ترجمه گوگل]وقتی شیطان دعا می کند، در چشم او غنیمت است
12. I made booty of a good radio.
[ترجمه ترگمان] یه رادیوی خوب درست کردم
[ترجمه گوگل]من غنیمت رادیویی خوب ساختم
13. Troops destroyed the capital and confiscated many works of art as war booty.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی توقیف کردند
[ترجمه گوگل]سربازان پایتخت را نابود کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غارت جنگی مصادره کردند
14. The AK47 was a highly prized souvenir and frequently traded by frontline troops to those in the rear for choice booty.
[ترجمه ترگمان]AK۴۷ یک یادگاری بسیار باارزش بود و اغلب توسط نیروهای خط مقدم به کسانی که در قسمت عقب برای انتخاب غنیمت بودند معامله می شد
[ترجمه گوگل]AK47 یک سوغات بسیار ارزشمند بود و اغلب توسط نیروهای خط مقدم به کسانی که در عقب برای غنیمت انتخاب شده بودند، معامله می شد