کلمه جو
صفحه اصلی

ridiculousness


خنده ور بودن، مضحک بودن، مسخرگی، مهملی

انگلیسی به انگلیسی

• absurdity, ludicrousness, preposterousness, state of being worthy of ridicule

جملات نمونه

1. The ridiculousness of the situation made us laugh.
[ترجمه ترگمان]The اوضاع ما را به خنده انداخت
[ترجمه گوگل]مسخره بودن این وضعیت باعث خنده ما شد

2. This was sublime ridiculousness, to give away a blood-soiled shirt to a walking corpse.
[ترجمه ترگمان]این ridiculousness عالی بود که یک پیراهن کثیف خون آلود را به یک جسد متحرک برگرداند
[ترجمه گوگل]این مسخره ترین مسخره بود، تا یک پیراهن خون عاری از خون را به یک جاده پیاده روی بدهد

3. The ridiculousness of the situation made him smile and, throwing his head back, he burst into peals of laughter.
[ترجمه ترگمان]این حالت او را به خنده انداخت و سرش را به عقب پرتاب کرد و قاه قاه خندید
[ترجمه گوگل]مسخره بودن اوضاع او را لبخند زد و سرش را به عقب پرتاب کرد و به خنده خیره شد

4. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

5. The ridiculousness of the situation made all of them laugh.
[ترجمه ترگمان]ridiculousness موقعیت همه آن ها را به خنده انداخت
[ترجمه گوگل]مسخره بودن این وضعیت باعث شد همه آنها خندند

6. Pretty much every musical from the '70s took ridiculousness to new levels.
[ترجمه ترگمان]تقریبا هر موسیقی از دهه ۷۰ به سطوح جدیدی رسید
[ترجمه گوگل]تقریبا هر موسیقی از دهه 70، مسخره به سطوح جدید رسید

7. If you've seen Inception, you know the ridiculousness that is idea of a meta dream world.
[ترجمه ترگمان]اگر فیلم را دیدید، you را می شناسید که ایده یک جهان فرا رویایی است
[ترجمه گوگل]اگر شما شاهد ابتکار هستید، می دانید که مسخره ای است که ایده ی یک دنیای رویایی است

8. Am I the only one who sees the ridiculousness of this tendency?
[ترجمه ترگمان]آیا من تنها کسی هستم که این گرایش را می بیند؟
[ترجمه گوگل]من تنها کسی هستم که مضحک این گرایش را می بیند؟

9. The Pain and the ridiculousness of life is such a normal thing in everyday . . .
[ترجمه ترگمان]درد و درد و رنج زندگی یک چیز عادی در زندگی روزمره است
[ترجمه گوگل]درد و مسخره بودن زندگی مثل یک چیز طبیعی در هر روز است

10. Before you scoff at the ridiculousness of such a concept and flick on further down your reader just stop. Indulge me for a moment.
[ترجمه ترگمان]پیش از این که به مسخره کردن چنین مفهومی رو به رو شوید و خواننده تان را به سرعت به پایین پرت کنید، تنها توقف کنید برای لحظه ای به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه شما در مورد مسخره بودن چنین مفهومی وحشت زده شوید، به تدریج به خواننده خود ادامه دهید برای لحظه ای مرا ببخشید

11. The ridiculousness of the premise could be forgiven if not for the seemingly serious message in Taco Bell's formal announcement: 'The Federal Reserve prints all denominations according to demand.
[ترجمه ترگمان]اگر برای این پیام به ظاهر جدی در بیانیه رسمی تاکو قرمز نبود، ridiculousness این قضیه بخشوده می شد: رزرو فدرال همه دسته ها را طبق تقاضا چاپ می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه نه به دلیل پیام ظاهرا جدی در اعلامیه رسمی طاو بل، مسخره بودن این فرض ممکن است بگوید: 'بانک فدرال، همه تقسیم بندی ها را بر اساس تقاضا چاپ می کند

12. Ridiculousness and grotesque makes people happy and confident with its beauty and fantasy. The art of ugliness sweeps beauty. It only brings pain and detest with sole banality .
[ترجمه ترگمان]مسخره کردن و مسخره کردن مردم را خوشحال می کند و به زیبایی و فانتزی اش اعتماد دارد هنر زشتی زیبایی را جارو می کند این کار فقط باعث درد و انزجار از تنهایی می شود
[ترجمه گوگل]دوست داشتنی و غم انگیز باعث می شود مردم با زیبایی و فانتزی شاد و مطمئن باشند هنر زشتی زیبایی را میپوشاند این تنها درد و تنفر را تنها با بی توجهی به ارمغان می آورد

13. "What complete ridiculousness rules, I want to take him to walk now. "Kill a scar chilly track.
[ترجمه ترگمان]\" چه قوانین ridiculousness، من می خواهم او را به راه رفتن ببرم \"
[ترجمه گوگل]'چه مسخره ای کامل به نظر می رسد، من می خواهم او را به راه رفتن در حال حاضر 'کشتن یک مسیر آرام آرام

14. His utter ridiculousness exhausted me.
[ترجمه ترگمان]صدای بلند او مرا خسته کرد
[ترجمه گوگل]مسخره ای کامل او مرا خسته کرد

پیشنهاد کاربران

مسخره بودن

ridiculousness ( noun ) = absurdity ( noun )
به معناهای : یاوگی، چرندی، مسخرگی، مهملی


کلمات دیگر: