1. pious deeds such as fasting and almsgiving
اعمال متقیانه مانند روزه گیری و دادن خیرات
2. Provision of help or relief to the poor; almsgiving.
[ترجمه ترگمان]تامین کمک یا کمک به فقرا؛ almsgiving
[ترجمه گوگل]ارائه کمک یا کمک به فقرا؛ almsgiving
3. The charity doesn't consist in almsgiving.
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه در almsgiving تشکیل نمی شود
[ترجمه گوگل]خیریه در شگفتی نیست
4. The Lenten practice of almsgiving thus becomes a means to deepen our Christian vocation.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، شیوه Lenten of وسیله ای برای عمیق تر کردن حرفه مسیحی ما می شود
[ترجمه گوگل]عمل لعنتانه المسجد به این وسیله وسیله ای برای تقویت حرفه مسیحی ما می شود
5. True charity does not consist in almsgiving.
[ترجمه ترگمان]موسسه خیریه حقیقی در almsgiving تشکیل نمی شود
[ترجمه گوگل]خیریه واقعی در المیزان نیست
6. Almsgiving frees one from death and keeps one from going into the dark abode.
[ترجمه ترگمان]almsgiving یکی را از مرگ آزاد می کند و کسی را از رفتن به خانه تاریک باز می دارد
[ترجمه گوگل]زناشویی یکی از مرگ را آزاد می کند و یکی را از رفتن به خانه تاریک نگه می دارد
7. Almsgiving is nodded, this gun is gone on my body.
[ترجمه ترگمان]almsgiving سرش را تکان داد و گفت: این تفنگ روی بدن من نیست
[ترجمه گوگل]Almsgiving می شود، این تفنگ بر بدن من رفته است
8. True charity doesn't consist in almsgiving.
[ترجمه کاشف نیا،مشهد] صدقه واقعی تنها کمک نقدی به نیازمندان نیست
[ترجمه ترگمان]این موسسه خیریه واقعی در almsgiving تشکیل نمی شود
[ترجمه گوگل]خیریه واقعی در المیزان نیست
9. Water will quench a flame and almsgiving atone for sins.
[ترجمه ترگمان]آب آتشی را خاموش خواهد کرد و کفاره گناهان را خواهد داد
[ترجمه گوگل]آب شعله را خنک می کند و برای گناهان گناه می کند
10. Moreover, no longer contented with simple almsgiving, they requested teaching the almsman technical skill.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، دیگر با almsgiving ساده ای راضی نبودند، از آن ها خواستند تا مهارت های فنی almsman را تدریس کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دیگر با لذت بردن ساده، آنها درخواست آموزش مهارت فنی almsman را ندارند
11. The fact makes clear, solid almsgiving feeds cultivate project, promoted the adjustment of rural economics structure.
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که almsgiving جامد، یک پروژه پرورش می دهد، اصلاح ساختار اقتصاد روستایی را ترویج می دهد
[ترجمه گوگل]این واقعیت روشن می کند، تغذیه با تغذیه جامد، پروژه های کشت را تقویت می کند، اصلاح ساختار اقتصاد روستایی را تقویت می کند
12. Almsgiving is a presentation of Cibei ( mercy ).
[ترجمه ترگمان]almsgiving یک سخنرانی از Cibei (رحمت)است
[ترجمه گوگل]Almsgiving ارائه Cibei (رحمت) است
13. In the Lenten period, the Church makes it her duty to propose some specific tasks that accompany the faithful concretely in this process of interior renewal: these are prayer, fasting and almsgiving.
[ترجمه ترگمان]در دوران Lenten، کلیسا وظیفه خود را انجام می دهد تا برخی وظایف خاص را که به طور مناسب در این فرآیند از نوسازی داخلی همراهی می کنند پیشنهاد کند: اینها دعا، روزه و almsgiving هستند
[ترجمه گوگل]در دوره لنگی، کلیسا وظیفه خود را در ارائه برخی از وظایف خاص که به طور خاص در این روند تجدید ساختار داخلی همراه با وفاداران است، ارائه می دهد: این ها نماز، روزه و نعمت است
14. We know that prayer acquires power if it is joined with fasting and almsgiving.
[ترجمه ترگمان]ما می دانیم که اگر نماز با روزه و almsgiving همراه شود، این دعا قدرت را به دست می آورد
[ترجمه گوگل]ما می دانیم که نماز قدرت را به دست می آورد، اگر آن را با روزه و المجواب پیوست