1. a choleric humor
مزاج صفرایی
2. our teacher was a thin, choleric man
معلم ما آدمی لاغر و آتشی مزاج بود.
3. He was a choleric, self-important little man.
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو و self بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد کوچک و سرحال بود
4. He was affable at one moment, choleric the next.
[ترجمه ترگمان]او در یک لحظه مهربان و تندخو بود
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه قابل احترام بود، و بعد همسر
5. He was a choleric, ill-tempered man.
[ترجمه ترگمان]مردی تندخو و تندخو بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد نجیب و خشن بود
6. He was a passionate, combative, choleric, and difficult man, frequently embroiled in legal disputes.
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو، تندخو، آتشی مزاج، و دشوار بود که اغلب در اختلافات حقوقی گرفتار می شد
[ترجمه گوگل]او یک مرد پرشور، مبارز، وحشیانه و دشوار بود که اغلب در اختلافات قانونی دخیل بود
7. Long was a choleric, short-tempered man who was a constant trial to colleagues in opposition or in power.
[ترجمه ترگمان]لانگ مردی بود که مردی تندخو و آتشی مزاج بود که در مخالفت با همکاران مخالف یا در قدرت یک محاکمه دائمی بود
[ترجمه گوگل]طولانی مردی سرحال و سرحال بود که به طور همیشگی در مخالفت یا قدرت به طور مداوم محاکمه شد
8. The choleric face distorts in a look of puzzlement.
[ترجمه ترگمان]این چهره خندان که در این مرحله از میان نرفته بود
[ترجمه گوگل]چهره وحشیانه در یک نگاه ناگوار تحریف می شود
9. Men of the choleric type take to kicking and smashing.
[ترجمه ترگمان]مرد خشنی در حال لگد زدن و خرد کردن است
[ترجمه گوگل]مردان مبتلا به سرماخوردگی به لگد زدن و سرزنش می رسند
10. Meanwhile the choleric Captain strode wrathful away to the council.
[ترجمه ترگمان]در این اثنا سروان خشمناک با گام های بلند به طرف شورا رفت
[ترجمه گوگل]در همین حال، کاپیتان وحشیانه به شوروی خشمگین شد
11. From a choleric man withdraw a little; form him that says nothing, for ever.
[ترجمه ترگمان]از این مرد ریشو کمی دست کشید و گفت: برای همیشه چیزی نمی گوید
[ترجمه گوگل]از یک مرد هولناک کمی برداشته شود؛ او را که هیچ وقت نمی گوید فرمود
12. His pride and choleric temper were to ruin him.
[ترجمه ترگمان]غرور و کج خلقی او را به تباهی کشانده بود
[ترجمه گوگل]غرور و غم و اندوه او او را خراب کرد
13. In style, Mr McCain's reaction was slow and choleric, while Mr Obama's was steely and swift.
[ترجمه ترگمان]به سبک، واکنش آقای مک کین کند و آتشی مزاج بود، در حالی که آقای اوباما محکم و سریع بود
[ترجمه گوگل]واکنش آقای مک کین در سبک، آهسته و سردرگم بود، در حالی که اوباما سریع و سریع بود
14. We may know that, due to temperament, a choleric teacher may be energetic, but also quick-tempered and easily angered.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ما بدانیم که به خاطر خلق و خوی، یک معلم choleric ممکن است پر انرژی باشد، اما به سرعت عصبانی می شود و به راحتی عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]ما ممکن است بدانیم که به دلیل خلق و خوی، یک معلم وحشی ممکن است پر انرژی باشد، بلکه سریع و خسته کننده است
15. Words like confident, independent and motivated describe choleric people.
[ترجمه ترگمان]واژه هایی مانند اعتماد به نفس، مستقل و با انگیزه، افراد آتشی مزاج را توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]واژه هایی مانند اعتماد به نفس، مستقل و انگیزه، افراد سرطانی را توصیف می کنند