کلمه جو
صفحه اصلی

choleric


معنی : بد خلق، سودایی مزاج، عصبانی
معانی دیگر : آتشی مزاج، زود خشم، تندخو، (در اصل) زردابی، دارای صفرای زرد

انگلیسی به فارسی

سودایی مزاج، عصبانی


سرماخوردگی، بد خلق، سودایی مزاج، عصبانی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: cholerically (adv.), cholericness (n.)
• : تعریف: having a quick temper; easily angered.
مترادف: atrabilious, fiery, hot-tempered, hotheaded, irascible, peppery, quick-tempered, short-tempered, testy, waspish
متضاد: mellow, placid
مشابه: bellicose, belligerent, bilious, contentious, crabby, cranky, cross, crusty, edgy, fractious, grouchy, huffy, irritable, peevish, pugnacious, quarrelsome, snappish, splenetic, surly, touchy, volatile

- The choleric coach was quick to yell, swear, and eject players from the game.
[ترجمه ترگمان] این کالسکه روباز بسیار سریع فریاد می کشید، فحش می داد و بازیکنان را از بازی بیرون می کشید
[ترجمه گوگل] مربی وحشی سریع به حرف زدن، قسم دادن و بازی کردن بازیکنان از بازی ضربه زد

• hot-tempered, irritable

مترادف و متضاد

بد خلق (صفت)
grumpy, moody, bad-tempered, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspeptic, capernoited, gruff, ill-natured, ill-tempered

سودایی مزاج (صفت)
choleric, bilious

عصبانی (صفت)
mad, feisty, furious, choleric, nervy, frenzied, short-tempered, frenetic, wrathful, nervous, pelting, huffy, maniac, frantic, high-strung, horn-mad, horn-red, red-hot, huffish, wreakful

irritable


Synonyms: quick-tempered, peevish, irascible


جملات نمونه

1. a choleric humor
مزاج صفرایی

2. our teacher was a thin, choleric man
معلم ما آدمی لاغر و آتشی مزاج بود.

3. He was a choleric, self-important little man.
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو و self بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد کوچک و سرحال بود

4. He was affable at one moment, choleric the next.
[ترجمه ترگمان]او در یک لحظه مهربان و تندخو بود
[ترجمه گوگل]او در یک لحظه قابل احترام بود، و بعد همسر

5. He was a choleric, ill-tempered man.
[ترجمه ترگمان]مردی تندخو و تندخو بود
[ترجمه گوگل]او یک مرد نجیب و خشن بود

6. He was a passionate, combative, choleric, and difficult man, frequently embroiled in legal disputes.
[ترجمه ترگمان]او مردی تندخو، تندخو، آتشی مزاج، و دشوار بود که اغلب در اختلافات حقوقی گرفتار می شد
[ترجمه گوگل]او یک مرد پرشور، مبارز، وحشیانه و دشوار بود که اغلب در اختلافات قانونی دخیل بود

7. Long was a choleric, short-tempered man who was a constant trial to colleagues in opposition or in power.
[ترجمه ترگمان]لانگ مردی بود که مردی تندخو و آتشی مزاج بود که در مخالفت با همکاران مخالف یا در قدرت یک محاکمه دائمی بود
[ترجمه گوگل]طولانی مردی سرحال و سرحال بود که به طور همیشگی در مخالفت یا قدرت به طور مداوم محاکمه شد

8. The choleric face distorts in a look of puzzlement.
[ترجمه ترگمان]این چهره خندان که در این مرحله از میان نرفته بود
[ترجمه گوگل]چهره وحشیانه در یک نگاه ناگوار تحریف می شود

9. Men of the choleric type take to kicking and smashing.
[ترجمه ترگمان]مرد خشنی در حال لگد زدن و خرد کردن است
[ترجمه گوگل]مردان مبتلا به سرماخوردگی به لگد زدن و سرزنش می رسند

10. Meanwhile the choleric Captain strode wrathful away to the council.
[ترجمه ترگمان]در این اثنا سروان خشمناک با گام های بلند به طرف شورا رفت
[ترجمه گوگل]در همین حال، کاپیتان وحشیانه به شوروی خشمگین شد

11. From a choleric man withdraw a little; form him that says nothing, for ever.
[ترجمه ترگمان]از این مرد ریشو کمی دست کشید و گفت: برای همیشه چیزی نمی گوید
[ترجمه گوگل]از یک مرد هولناک کمی برداشته شود؛ او را که هیچ وقت نمی گوید فرمود

12. His pride and choleric temper were to ruin him.
[ترجمه ترگمان]غرور و کج خلقی او را به تباهی کشانده بود
[ترجمه گوگل]غرور و غم و اندوه او او را خراب کرد

13. In style, Mr McCain's reaction was slow and choleric, while Mr Obama's was steely and swift.
[ترجمه ترگمان]به سبک، واکنش آقای مک کین کند و آتشی مزاج بود، در حالی که آقای اوباما محکم و سریع بود
[ترجمه گوگل]واکنش آقای مک کین در سبک، آهسته و سردرگم بود، در حالی که اوباما سریع و سریع بود

14. We may know that, due to temperament, a choleric teacher may be energetic, but also quick-tempered and easily angered.
[ترجمه ترگمان]ممکن است ما بدانیم که به خاطر خلق و خوی، یک معلم choleric ممکن است پر انرژی باشد، اما به سرعت عصبانی می شود و به راحتی عصبانی می شود
[ترجمه گوگل]ما ممکن است بدانیم که به دلیل خلق و خوی، یک معلم وحشی ممکن است پر انرژی باشد، بلکه سریع و خسته کننده است

15. Words like confident, independent and motivated describe choleric people.
[ترجمه ترگمان]واژه هایی مانند اعتماد به نفس، مستقل و با انگیزه، افراد آتشی مزاج را توصیف می کنند
[ترجمه گوگل]واژه هایی مانند اعتماد به نفس، مستقل و انگیزه، افراد سرطانی را توصیف می کنند

Our teacher was a thin, choleric man.

معلم ما آدمی لاغر و آتشی مزاج بود.


پیشنهاد کاربران

زود جوش


کلمات دیگر: