کلمه جو
صفحه اصلی

bistro


معنی : اغذیه فروشی و مشروب فروشی
معانی دیگر : دکان پیاله فروشی شراب، رستورانی که در آن شراب هم می توان خورد، میخانه

انگلیسی به فارسی

غذافروشی و مشروب فروشی


کباب، اغذیه فروشی و مشروب فروشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: bistros
• : تعریف: a small bar, caf�, or nightclub.
مشابه: cafe

- We had a light lunch at the bistro, knowing that we'd be having a four-course meal at an elegant French restaurant that evening.
[ترجمه ترگمان] ما یک ناهار سبک در رستوران زیرزمینی داشتیم و می دانستم که آن شب یک غذای چهار نفره در یک رستوران شیک فرانسوی می خوریم
[ترجمه گوگل] ما یک ناهار خورشید در بیست و یکم ناهار داشتیم، درک می کردیم که شب و روز در یک رستوران فرانسوی ظریف غذا می خوریم

• small european restaurant, small tavern or bar
a bistro is a small restaurant or bar where food is served.

مترادف و متضاد

اغذیه فروشی و مشروب فروشی (اسم)
bistro

drinkery with food


Synonyms: bar, lounge, restaurant, tavern


جملات نمونه

1. Bistro Roti is a deservedly popular restaurant.
[ترجمه ترگمان]رستوران Bistro Roti یک رستوران محبوب و محبوب است
[ترجمه گوگل]Bistro Roti یک رستوران سزاوار محبوب است

2. Chef Henry's Tip-Top Bistro is in a small strip mall in a space that was the original home of Bravissimo.
[ترجمه ترگمان]نوک سر آشپز هنری (سر آشپز - بالا)در یک باریکه کوچک در فضایی است که خانه اصلی of است
[ترجمه گوگل]Tip-Top Bistro آشپز هنری در یک فضای کوچک است که خانه اصلی Bravissimo است

3. There was a small bistro near the television studios which suited her perfectly.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران زیرزمینی کوچک نزدیک the تلویزیونی وجود داشت که برای او مناسب بود
[ترجمه گوگل]در نزدیکی استودیوهای تلویزیونی که بسیار مناسب او بود، یک بیستر کوچک وجود داشت

4. Bernard's Bistro remains one of the most handsome rooms around.
[ترجمه ترگمان]Bistro بر نار حتی یکی از زیباترین اتاق ها است
[ترجمه گوگل]Bistro برنارد باقی می ماند یکی از اتاق های خوش تیپ در اطراف است

5. We were eating breakfast together in the bistro of the Hotel le Royal.
[ترجمه ترگمان]ما در یک رستوران زیرزمینی هتل رویال صبحانه خوردیم
[ترجمه گوگل]ما صبحانه خوردیم در بطری هتل لو سلطنتی

6. Although Le Bistro has a regular menu from which to order, the board of daily specials is the way to go.
[ترجمه ترگمان]با این که لو Bistro یک منوی معمول دارد که سفارش می دهد، هییت منصفه از برنامه ویژه روزانه راه رفتن است
[ترجمه گوگل]اگر چه Le Bistro دارای یک منوی منظم است که از آن برای سفارش استفاده می شود، هیئت ویژه ویژه روزانه راهی برای رفتن است

7. Skippers bistro Off-beat but well worth seeking out.
[ترجمه ترگمان]skippers bistro که خارج از محدوده است اما ارزش آن را دارد که به دنبال آن بگردد
[ترجمه گوگل]Skippers bistro Off-beat اما ارزش جستجو

8. Old-fashioned bistro atmosphere with nautical flavour.
[ترجمه ترگمان] فضای رستوران قدیمی با طعم nautical
[ترجمه گوگل]فضای بیسکویت قدیمی با عطر و طعم دریایی

9. Big screen coverage guaranteed the small cellar bistro was packed.
[ترجمه ترگمان]یک پوشش امنیتی بزرگ در انباری کوچک زیرزمینی بسته شد
[ترجمه گوگل]پوشش بزرگ صفحه نمایش تضمین شده است که در طبقه ی کوچک انبار بسته بندی شده است

10. Skippers Bistro Specialises in fresh seafood.
[ترجمه ترگمان]skippers Bistro specialises در غذاهای دریایی تازه متولد شد
[ترجمه گوگل]Skippers Bistro متخصص در غذاهای دریایی تازه

11. One of London's best imitations of a Parisian bistro.
[ترجمه ترگمان]یکی از بهترین imitations یک رستوران زیرزمینی پاریس است
[ترجمه گوگل]یکی از بهترین تقلیدهای لندن یک کابین پاریس

12. Mustard's role in a bistro or brasserie is varied.
[ترجمه ترگمان]نقش s در یک رستوران زیرزمینی یا brasserie متفاوت است
[ترجمه گوگل]نقش خردل در یک رستوران دو نفره یا یک رستوران متفاوت است

13. A delicious bistro and brasserie wine with loads of peppery black cherry and blackcurrant fruit, the wine is expressive, soulful, and just delicious.
[ترجمه ترگمان]یک رستوران bistro خوش مزه و شراب brasserie با باره ای تند و تند و تند و تند، شراب expressive و soulful و خوش مزه است
[ترجمه گوگل]یک شراب ناهار خوری و نوشیدنی خوشمزه با بارهای گیلاس سیاه و مشروب سیاه و سفید، شراب بیان، احساساتی و فقط خوشمزه است

14. The seating separates the relaxed yet elegant bistro style seating, intended to create the atmosphere of a Merchant Meeting House, from the private booths of the intimate dining room.
[ترجمه ترگمان]این میز صندلی های راحتی که در عین حال برازنده سالن های مشروب فروشی بود را از غرفه های خصوصی اتاق ناهار خوری، که محل برگزاری جلسات تجاری بود، جدا می کرد
[ترجمه گوگل]صندلی جدا از آرامش، اما ظریف سبک صندلی های دوچرخه سواری، در نظر گرفته شده برای ایجاد فضای خانه نشست Merchant، از غرفه های خصوصی اتاق ناهارخوری صمیمی است


کلمات دیگر: