1. to blaspheme the name of god
نام خداوند را با بی حرمتی ذکر کردن
2. "Don't blaspheme," my mother said.
[ترجمه ترگمان]مادرم گفت: \" به مقدسات بی حرمتی نکنید \"
[ترجمه گوگل]مادر من گفت: 'خجالت نمی کشی
3. He always swears and blasphemes when he's drunk.
[ترجمه ترگمان]همیشه قسم می خورد که مست است
[ترجمه گوگل]او همیشه سوگند یاد می کند و آزار می دهد وقتی که مست است
4. The spiritual leader charged that the book blasphemed against Islam.
[ترجمه ترگمان]رهبر روحانی به این موضوع اشاره کرد که این کتاب به اسلام بی احترامی کرده است
[ترجمه گوگل]رهبر روحانی مسئولیت آن را بر عهده داشتند که کتاب علیه اسلام سوء استفاده می کرد
5. After that I ceased to blaspheme, but I cursed my father.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن دیگر چیزی نگفتم، اما پدرم را نفرین کردم
[ترجمه گوگل]بعد از آن من متهم به خشونت شدم، اما من پدرم را لعنت کردم
6. Is it not they who blaspheme the honorable name by which you are called?
[ترجمه ترگمان]آیا این کسی نیست که نام honorable را که شما نامیده می شود blaspheme؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها نیستند که نام شریف را که توسط آن شما نامیده می شود، توهین می کنید؟
7. You not only harm your wife but also blaspheme the Savior whose headship you picture, and your false picture of Christ makes it harder for your wife and children to know the Lord as he really is.
[ترجمه ترگمان]شما نه تنها به همسر خود آسیب می رسانید، بلکه به ناجی the نیز توهین می کند، و تصویر اشتباه شما از مسیح آن را برای همسر و فرزندان خود دشوارتر می کند تا خداوند را به همان اندازه که هست بشناسند
[ترجمه گوگل]شما نه تنها به همسرتان آسیب می رسانید، بلکه همچنین به خدایی که سرزندگی شما را به تصویر می کشد، خشمگین می شوید، و تصویر دروغین مسیح برای همسر و فرزندانتان دشوارتر از آنچه که او واقعا می داند، سخت تر است
8. To admit defeat is to blaspheme against the Emperor.
[ترجمه ترگمان]اعتراف به شکست دادن به توهین به امپراطور است
[ترجمه گوگل]برای پذیرفتن شکست، کذب علیه امپراتور است
9. Jas. 2:7 Is it not they who blaspheme the honorable name by which you are called?
[ترجمه ترگمان]Jas ۲: ۷ هستند که اسم honorable را که شما نامیده می شود blaspheme؟
[ترجمه گوگل]جاسه 2 7 آیا آنها کسی را که نام و نام خانوادگی شان را که شما را صدا می زنند، آزار می دهد؟
10. They blaspheme the muse.
[ترجمه ترگمان] اونا الهه blaspheme
[ترجمه گوگل]آنها موعود را مورد آزار و اذیت قرار می دهند
11. Like when he'd killed the clever boy, who had blasphemed the headster time.
[ترجمه ترگمان]مثل وقتی که پسر باهوش را کشته بود، که به زمان headster توهین کرده بود
[ترجمه گوگل]مثل زمانی که او پسر باهوشی را کشت، که همسرش را به هم زد
12. O God, how long shall the adversary reproach? shall the enemy blaspheme thy name for ever?
[ترجمه ترگمان]خداوندا، چقدر دشمن را ملامت می کنی؟ آیا دشمن برای همیشه نام خود را blaspheme؟
[ترجمه گوگل]ای خداوند، چه مدت دشمن را مجازات خواهی کرد؟ آیا دشمن نام تو را تا ابد توهین خواهد کرد؟
13. Possessed of self-conceit, power, insolence, lust and anger; the demoniac always envious, blaspheme Me, who is the soul residing in all bodies.
[ترجمه ترگمان]غرور، غرور، قدرت، گستاخی، شهوت، خشم و خشم، همیشه به من حسادت می کند، کسی که روحش در همه جسدها زندگی می کند
[ترجمه گوگل]دارای خودپسندی، قدرت، خشم، شهوت و خشم؛ دیوانه همیشه حسادت می کند، من را مورد آزار و اذیت قرار می دهد، که روح ساکن در تمام بدن است
14. Verily I say unto you, All sins shall be forgiven unto the sons of men, andblasphemies wherewith soever they shall blaspheme.
[ترجمه ترگمان]به استی به شما می گویم که همه گناهان بخشوده خواهد شد
[ترجمه گوگل]بطور حتم به شما می گویم، همه گناهان به پسران مردود و عذاب آوران داده می شود تا بدین ترتیب آنها را مورد آزار و اذیت قرار دهند