1. Many behaviour patterns have been identified in the chimp colony.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از الگوهای رفتاری در کلنی chimp شناسایی شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از الگوهای رفتاری در کلنی شامپانزه شناسایی شده اند
2. Chimp behavior holds insights into teaching humans self-esteem, intellectual curiosity and the ability to get along with others, she says.
[ترجمه ترگمان]او می گوید که رفتار chimp بینشی را در مورد آموزش عزت نفس، کنجکاوی ذهنی و توانایی رسیدن به دیگران حفظ می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید رفتار شامپاین، بینش خود را برای آموزش اعتماد به نفس انسان، کنجکاوی فکری و توانایی همراه با دیگران درک می کند
3. Because human nature is different from chimp nature.
[ترجمه ترگمان]چون طبیعت انسان از طبیعت chimp متفاوت است
[ترجمه گوگل]از آنجا که طبیعت انسان با طبیعت شامپانزه متفاوت است
4. Moe is a 32 year old privately-owned chimp kept in a backyard in Los Angeles.
[ترجمه ترگمان]مو یک دختر ۳۲ ساله است که در یک حیاط پشتی در لس آنجلس نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]Moe یک شامپاین 32 ساله خصوصی است که در حیاط خلوت در لس آنجلس نگهداری می شود
5. By the 1990s, the Rumbaughs had a chimp named Kanzi requesting treats and even asking to play games by using signboards.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۹۰، Rumbaughs یک chimp به نام کانزی داشت و از آن ها خواسته بود با استفاده از signboards بازی کنند
[ترجمه گوگل]تا دهه 1990، Rumbaughs یک شامپاین به نام Kanzi درخواست درمان و حتی درخواست بازی با استفاده از تابلوهای تبلیغاتی
6. If ever a chimp deserved a medal it was Ham.
[ترجمه ترگمان]اگر هر وقت یک شامپانزه سزاوار مدال بود حام بود
[ترجمه گوگل]اگر یک شامپانزه سزاوار یک مدال بود، همش بود
7. The little chimp was named for Louis Leakey, the legendary paleontologist who sent Jane Goodall to the forests of Gombe, Tanzania, to study chimpanzees.
[ترجمه ترگمان]chimp کوچک به نام لوییس Leakey نام گذاری شد، دیرین شناس افسانه ای که جین Goodall را به جنگل های of، تانزانیا، فرستاد تا شامپانزه ها را مورد مطالعه قرار دهد
[ترجمه گوگل]شامپانزه کوچکی به نام لوئیز لییکی، دیرینه شناس افسانه ای بود که جین گودل را به جنگل های گومب، تانزانیا، برای مطالعه شامپانزه ها فرستاد
8. One adult male chimp heard a female chimp, accompanied by her one-year-old infant, whimpering next to a duiker carcass in a snare.
[ترجمه ترگمان]یک آدم بزرگ یک آدم بزرگ یک میمون ماده را شنید که همراه با یک نوزاد یک ساله که در تله افتاده بود و ناله می کرد
[ترجمه گوگل]یک شامپانزه بالغ مردانه شامپانزه زن را شنیده، همراه با یک ساله شیرخوارش، که در کنار یک لاشه دوایکر در یک دام قرار دارد
9. When Cussons arrives to take them to the game reserve he calls "Chimp Eden, " he often finds them hostile and untrusting.
[ترجمه ترگمان]وقتی Cussons می رسد که آن ها را به the بازی ببرد، او \"chimp ادن\" می نامد، او اغلب آن ها را خصمانه و untrusting می بیند
[ترجمه گوگل]هنگامی که Casson وارد می شود تا آنها را به بازی ذخیره کند، او را 'Chimp Eden' می نامد، او اغلب آنها را خصمانه و غیرقابل اعتماد می داند
10. Popular realizations of MPI standard are CHIMP and LAM and so on.
[ترجمه ترگمان]تحقق مردمی استاندارد MPI CHIMP و LAM و غیره هستند
[ترجمه گوگل]پیاده سازی های محبوب استاندارد MPI CHIMP و LAM و غیره است
11. The genius caricatured as a chimp by Victorian satirists issued a coded warning against defensive mergers.
[ترجمه ترگمان]نبوغ به عنوان یک chimp از آن satirists ویکتوریایی که یک هشدار کدگذاری شده را علیه ادغام دفاعی صادر می کردند، ترسیم می کردند
[ترجمه گوگل]این نابغه به عنوان یک شامپاین به وسیله طنزنویسی ویکتوریا کارشکنی کرد و هشدار رمزگذاری شده ای علیه ادغام تدافعی صادر کرد
12. Now bonobos, the other chimp species, or Pan paniscus, enjoy horsing around well into adulthood.
[ترجمه ترگمان]اکنون bonobos، دیگر گونه های chimp، یا پان paniscus، از horsing در بزرگسالی لذت می برند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر bonobos، گونه های دیگر شامپانزه یا pan paniskus، از سالن بزرگ لذت بردم
13. She was observing a male chimp, (David Greybeard, she later determined) up a tree with something pinkish33 in his hands.
[ترجمه ترگمان]او داشت یک شامپانزه نر را می دید که (دیوید greybeard)یک درخت را با چیزی در دستانش گرفت
[ترجمه گوگل]او یک شامپاین مردی را مشاهده کرد (دیوید گربیهارد، او بعدا تصدیق کرد) یک درخت را با چیزی صورتی انگشتی در دستش بگذارید
14. The chimp sat quietly in a corner, watching the psychologist arrange the crates.
[ترجمه ترگمان]شامپانزه در گوشه ای نشسته بود و به روانشناس نگاه می کرد که جعبه ها را مرتب کنند
[ترجمه گوگل]شامپانی به آرامی در یک گوشه نشست، تماشای روانشناسی جعبه ها را مرتب کرد
15. Charlie, the chimp, started smoking when some visitors to the zoo in Bloemfontein threw him lit cigarettes.
[ترجمه ترگمان]چارلی، شامپانزه، وقتی چند نفر از مهمانان به باغ وحش رفتند سیگار روشن کردند و سیگار روشن کردند
[ترجمه گوگل]چارلی، شامپانزه، هنگامی که برخی از بازدیدکنندگان باغ وحش در بلومفونتین، سیگار را روشن کردند، سیگار کشیدند