کلمه جو
صفحه اصلی

colossus


معنی : غول، غول پیکر، چیز غول پیکر وگنده، غول یا شخص بسیار بلند
معانی دیگر : مجسمه ی عظیم، ابرتندیس، بزرگ تندیس، (شخص یا چیز) بسیار بزرگ، تهم، عظیم الجثه

انگلیسی به فارسی

چیز غول‌پیکر و گنده، عظیم‌الجثه، هیکلی


کولوس، غول، غول پیکر، چیز غول پیکر وگنده، غول یا شخص بسیار بلند


انگلیسی به انگلیسی

• giant legendary statue; something that is huge
you describe someone as a colossus when you admire them because you think they are extremely important and influential in a particular profession; a literary word.
a colossus is also an extremely large statue; a literary word.

اسم ( noun )
حالات: colossi, colossuses
(1) تعریف: anything colossal or gigantic in size or importance.
مشابه: giant, jumbo, leviathan, monolith, monster

(2) تعریف: any statue of great size.

(3) تعریف: (cap.) the bronze statue of Helios at Rhodes, one of the seven wonders of the ancient world.

مترادف و متضاد

giant thing


Synonyms: behemoth, Cyclops, Gargantua, giant, Godzilla, Goliath, Hercules, leviathan, mammoth, Samson, titan


غول (اسم)
hole, ear, cave, cavern, corral, bogy, giant, ogre, colossus, ghoul, gargantua, bugaboo, hobgoblin

غول پیکر (اسم)
ogre, colossus, gargantua, warlock, titan

چیز غول پیکر و گنده (اسم)
colossus

غول یا شخص بسیار بلند (اسم)
colossus

جملات نمونه

a stone colossus of a rain goddess

بزرگ تندیس سنگی الهه‌ی باران


1. a stone colossus of a rain goddess
بزرگ تندیس سنگی الهه ی باران

2. newton was a colossus of the scientific world
نیوتن غول دنیای علم بود.

3. She has been described as the creative colossus of the literary world.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مجسمه عظیم خلاق دنیای ادبی توصیف شده است
[ترجمه گوگل]او به عنوان غول خلاق دنیای ادبی توصیف شده است

4. He became a colossus of the labour movement.
[ترجمه ترگمان]تبدیل به مجسمه عظیم نیروی کار شد
[ترجمه گوگل]او تبدیل به غول جنبش جنبش کارگری شد

5. Mozart is a colossus among composers.
[ترجمه ترگمان](موتزارت)یک مجسمه عظیم بزرگ در میان آهنگسازان است
[ترجمه گوگل]موتزارت در میان آهنگسازان غول پیکر است

6. Entertainment colossus MCA Inc. was purchased for $ 6 billion.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به مبلغ ۶ میلیارد دلار خریداری شد
[ترجمه گوگل]Colossus سرگرمی شرکت MCA برای 6 میلیارد دلار خریداری شد

7. They managed to destroy a colossus in a year.
[ترجمه ترگمان]آن ها توانستند یک مجسمه عظیم عظیم را در یک سال از بین ببرند
[ترجمه گوگل]آنها توانستند در یک سال از بین بردن غول بزرگ

8. On the other is a toppled colossus painfully constructing a market economy out of the wreckage of a socialist one.
[ترجمه ترگمان]از سوی دیگر، یک مجسمه عظیم سنگی بزرگ است که به طور دردناکی یک اقتصاد بازاری را از لاشه یک سوسیالیست رایج می سازد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، یک کولوس سرنگون شده است که دردناکی اقتصاد بازار را از انقراض یک سوسیالیست تشکیل می دهد

9. a colossus of bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]یه مجسمه colossus
[ترجمه گوگل]یک سلسله بوروکراسی

10. The teacher came in like a colossus and the class shrank into a shivering line.
[ترجمه ترگمان]معلم مانند یک مجسمه عظیم به داخل آمد و کلاس به یک خط لرزان تبدیل شد
[ترجمه گوگل]معلم به مانند یک غول پیکر آمد و کلاس به یک خط لرزان افتاد

11. Historically, it was known for its Colossus of Rhodes.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، این مجسمه برای Colossus رودس شناخته شده است
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، آن را برای کلوسوس رودز شناخته شده بود

12. That country is economically vulnerable but militarily a colossus.
[ترجمه ترگمان]این کشور از نظر اقتصادی آسیب پذیر بلکه به لحاظ نظامی یک مجسمه عظیم است
[ترجمه گوگل]این کشور از لحاظ اقتصادی آسیب پذیر است، اما از لحاظ نظامی قدرتمند است

13. Week of Colossus: Double growth for Colossuses and Titans.
[ترجمه ترگمان]هفته of: رشد مضاعف برای Colossuses و Titans
[ترجمه گوگل]هفته کولوس دو برابر رشد کولوس و تیتان

14. These effects combined will make China a colossus on clay feet, fettered by internal power struggle.
[ترجمه ترگمان]این اثرات با هم ترکیب خواهند شد، چین را بر روی پای رسی، که اسیر مبارزه قدرت داخلی است، بر پا خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این جلوه های ترکیبی، چین را بر روی پاهای خاکستری، که توسط مبارزه قدرت داخلی محاصره می شود، برانگیخته خواهد کرد

15. The Molten Colossus near Ignis the Furnace Master will no longer cast Unquenchable Flames.
[ترجمه ترگمان] Colossus نزدیک near Ignis د Furnace د unquenchable د cast د cast د cast د cast د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د Flames د
[ترجمه گوگل]کولت مولنت در نزدیکی Ignis، کارخانه کوره، دیگر شعله های غیرقابل انکار نمی کند

Newton was a colossus of the scientific world.

نیوتن غول دنیای علم بود.


پیشنهاد کاربران

غول . چیز غول پیکر

colossus of Phodes
یکی از عجایب هفتگانه


کلمات دیگر: