(امریکا - خودمانی) به طور انحصاری با یک دوست دختر (یا پسر) معاشر بودن
go steady
(امریکا - خودمانی) به طور انحصاری با یک دوست دختر (یا پسر) معاشر بودن
انگلیسی به فارسی
پایدار بمان
انگلیسی به انگلیسی
• date on a regular basis
جملات نمونه
1. Are Tony and Jane going steady?
[ترجمه ترگمان]آیا تونی و جین محکم هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا تونی و جین می ایستند؟
[ترجمه گوگل]آیا تونی و جین می ایستند؟
2. Go steady on the milk, Dan - that's our last bottle.
[ترجمه ترگمان]برو شیر رو بگیر دن این آخرین بطری ماست
[ترجمه گوگل]شیر بر روی پایدار باشید، دن - این آخرین بطری ماست
[ترجمه گوگل]شیر بر روی پایدار باشید، دن - این آخرین بطری ماست
3. They've been going steady for a year now.
[ترجمه ترگمان]الان یک سال است که دارند یکنواخت پیش می روند
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر برای یک سال پایدار هستند
[ترجمه گوگل]آنها در حال حاضر برای یک سال پایدار هستند
4. She's been going steady with Mike for six months.
[ترجمه ترگمان]شش ماه است که دارد با مایک زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او برای شش ماه با مایک رفت
[ترجمه گوگل]او برای شش ماه با مایک رفت
5. Tell her you needed time with the idea of going steady, and you need time with this.
[ترجمه ترگمان]بهش بگو که به زمان احتیاج داشتی تا ثابت بمونی، و تو هم به زمان احتیاج داری
[ترجمه گوگل]به او بگویید که شما نیاز به زمان با ایده رفتن پایدار، و شما نیاز به زمان با این
[ترجمه گوگل]به او بگویید که شما نیاز به زمان با ایده رفتن پایدار، و شما نیاز به زمان با این
6. Somehow, the mention of marriage has strained even the sweet pleasure we found in going steady.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، ذکر نام ازدواج حتی لذت شیرین و شیرین را که در ادامه زندگی پیدا کردیم، به هم زد
[ترجمه گوگل]به هر حال، اشاره به ازدواج، حتی لذت شیرین را که ما در حال رفتن به حالت پایدار پیدا کرد، تضعیف کرده است
[ترجمه گوگل]به هر حال، اشاره به ازدواج، حتی لذت شیرین را که ما در حال رفتن به حالت پایدار پیدا کرد، تضعیف کرده است
7. Maybe they don't talk about going steady any more, he thought.
[ترجمه ترگمان]به خودش گفت: شاید بیشتر از این در مورد ادامه حرف زدن صحبت نکنن
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که شاید آنها در مورد رفتن به حالت پایدار بیشتر حرف نزنند
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که شاید آنها در مورد رفتن به حالت پایدار بیشتر حرف نزنند
8. If you can't, it's as well you're not going steady.
[ترجمه ترگمان]اگه نمی تونی، به همون اندازه که نمی تونی ثابت بمونی
[ترجمه گوگل]اگر نمیتوانید، اینطور نیست که شما پایدار نباشید
[ترجمه گوگل]اگر نمیتوانید، اینطور نیست که شما پایدار نباشید
9. I could really go for him in a big way, but he's going steady with the staff nurse on Rainbow.
[ترجمه ترگمان]من واقعا می تونم با یه روش خیلی بزرگ براش برم، اما اون داره با پرستار کارکنان تو یه رنگین کمان کار می کنه
[ترجمه گوگل]من واقعا می توانستم او را به راه بزرگ بروید، اما او با کارکنان پرستار در رنگین کمان است
[ترجمه گوگل]من واقعا می توانستم او را به راه بزرگ بروید، اما او با کارکنان پرستار در رنگین کمان است
10. You'll never get Mark to go steady with you. He likes to play the field.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت به مارک صدمه نمی زنی که با تو زندگی کنه اون دوست داره زمین رو بازی کنه
[ترجمه گوگل]هرگز علامت گذاری نشود تا با شما ثابت شود او دوست دارد به بازی در این زمینه
[ترجمه گوگل]هرگز علامت گذاری نشود تا با شما ثابت شود او دوست دارد به بازی در این زمینه
11. You'll never get Victor to go steady with you. He's too much of a Casanova.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت ویکتور رو راضی نمی کنی که با تو زندگی کنه اون خیلی از \"Casanova\" - ه
[ترجمه گوگل]شما هرگز با ویکتور ارتباط برقرار نکنید او بیش از حد از یک Casanova است
[ترجمه گوگل]شما هرگز با ویکتور ارتباط برقرار نکنید او بیش از حد از یک Casanova است
12. I began to go steady with Jane after that long letter.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن نامه طولانی شروع کردم به حرف زدن با جین
[ترجمه گوگل]من بعد از این نامه طولانی با جین شروع کردم
[ترجمه گوگل]من بعد از این نامه طولانی با جین شروع کردم
13. You' ll never get Mark to go steady with you.
[ترجمه ترگمان]تو هیچ وقت به مارک صدمه نمی زنی که با تو زندگی کنه
[ترجمه گوگل]شما هرگز Mark را به دست نیاورید
[ترجمه گوگل]شما هرگز Mark را به دست نیاورید
14. He preferred play the field t go steady.
[ترجمه ترگمان]ترجیح می داد بازی را منظم و منظم اجرا کند
[ترجمه گوگل]او ترجیح داد بازی را به میدان ادامه دهد
[ترجمه گوگل]او ترجیح داد بازی را به میدان ادامه دهد
15. The one I decided to go steady with.
[ترجمه ترگمان]اونی که تصمیم گرفتم باه اش ادامه بدم
[ترجمه گوگل]یکی که تصمیم گرفتم با آن کنار بیایم
[ترجمه گوگل]یکی که تصمیم گرفتم با آن کنار بیایم
پیشنهاد کاربران
go steady ( verb ) = رابطه پایدار و طولانی داشتن، ثابت قدم بودن
Definition = برای مدت طولانی با یک نفر رابطه عاشقانه داشته باشید/
example:
She's been going steady with Mike for six months.
او به مدت شش ماه با مایک رابطه اش پایدار بوده است.
Definition = برای مدت طولانی با یک نفر رابطه عاشقانه داشته باشید/
example:
She's been going steady with Mike for six months.
او به مدت شش ماه با مایک رابطه اش پایدار بوده است.
کلمات دیگر: