1. Do color words have analyzable, definable meaning?
[ترجمه ترگمان]آیا واژه های رنگی به معنی توصیف پذیر و توصیف پذیر هستند؟
[ترجمه گوگل]آیا کلمات رنگی قابل تجزیه و قابل تعریف هستند؟
2. Bed thickness is analyzable until the bed thickness is vanishingly small.
[ترجمه ترگمان]ضخامت لایه تا زمانی که ضخامت تخت خواب بسیار کم باشد، قابل تجزیه و تحلیل است
[ترجمه گوگل]ضخامت روکش قابل تجزیه است تا زمانی که ضخامت بستر کوچک ناپذیر باشد
3. Firstly, Chapter 4 discusses the analyzable model of customer value.
[ترجمه ترگمان]اول، فصل ۴، مدل تحلیل و تحلیل ارزش مشتری را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]اولا فصل 4 در مورد مدل تحلیلی ارزش مشتری توضیح می دهد
4. The function is objective and analyzable. The semantic information of a discourse is of many hiearchies.
[ترجمه ترگمان]تابع عینی و قابل تجزیه و تحلیل است اطلاعات معنایی یک گفتمان از بسیاری از hiearchies ها است
[ترجمه گوگل]این تابع هدف و تحلیلی است اطلاعات معنایی یک گفتمان از چندین سلسله مراتب است
5. The last study, however, did not provide reliable analyzable results.
[ترجمه ترگمان]با این حال، آخرین مطالعه، نتایج قابل ستایشی را ارایه نکرد
[ترجمه گوگل]با این حال، آخرین مطالعه نتایج قابل اعتماد قابل تجزیه نیست
6. The fifth chapter is analyzable part.
[ترجمه ترگمان]فصل پنجم نیز بخشی از تجزیه و تحلیل است
[ترجمه گوگل]فصل پنجم بخش تحلیلی است
7. The structuralist dream of a fully analyzable language is now lost.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر رویای structuralist یک زبان کاملا قابل تجزیه و تحلیل از دست رفته است
[ترجمه گوگل]رویای ساختاریگرای یک زبان کاملا تحلیل شده اکنون از بین رفته است
8. The comparable and analyzable experiment shows that this algorithm can make a minimize decision tree whose rules are true.
[ترجمه ترگمان]آزمایش قابل مقایسه و قابل تجزیه و تحلیل نشان می دهد که این الگوریتم می تواند یک درخت تصمیم گیری را به حداقل برساند که قواعد آن درست باشد
[ترجمه گوگل]آزمایش قابل مقایسه و تجزیه و تحلیل نشان می دهد که این الگوریتم می تواند یک درخت تصمیم گیری را به حداقل برساند که قواعد درست باشد
9. EVA, economic profit index, offers measurable and analyzable tool for comprehensive budget management, as a result, it provided with extensive suitability.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، \"EVA\"، شاخص سود اقتصادی، ابزار قابل اندازه گیری و قابل ستایشی برای مدیریت جامع بودجه به عنوان نتیجه، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]EVA، شاخص سود اقتصادی، ابزار قابل سنجش و تجزیه و تحلیل را برای مدیریت جامع بودجه ارائه می دهد، در نتیجه، آن را با کفایت گسترده ارائه می دهد
10. No conceptual analysis . Some concepts are analyzable functionally, or in terms of the concepts of physics.
[ترجمه ترگمان]هیچ تجزیه و تحلیل مفهومی وجود ندارد برخی مفاهیم از لحاظ عملکردی و یا از لحاظ مفاهیم فیزیک وجود دارند
[ترجمه گوگل]بدون تحلیل مفهومی برخی مفاهیم به صورت کاربردی قابل تجزیه و یا از لحاظ مفاهیم فیزیک هستند
11. In regard to analyzable methods of family system, the variance is between family members, and it is not adaptation to using average method and variance method.
[ترجمه ترگمان]در رابطه با روش های آنالیز و تجزیه و تحلیل سیستم خانواده، واریانس بین اعضای خانواده است و سازگاری با روش میانگین و روش واریانس انطباق ندارد
[ترجمه گوگل]با توجه به روش های تجزیه و تحلیل سیستم خانواده، واریانس بین اعضای خانواده است و سازگاری با استفاده از روش متوسط و واریانس نیست
12. With the establishing of market economy, the processing has socialized, the civil society is more and more becoming a completely new analyzable category during the current state.
[ترجمه ترگمان]با استقرار اقتصاد بازار، این پردازش اجتماعی و اجتماعی بوده، جامعه مدنی بیشتر و بیشتر در حال تبدیل شدن به یک گروه کاملا جدید و تحلیل کاملا جدید در طول این وضعیت جاری است
[ترجمه گوگل]با ایجاد اقتصاد بازار، پردازش اجتماعی شده است، جامعه مدنی تبدیل شدن به یک دسته کاملا جدید تجزیه و تحلیل در طول دولت فعلی است
13. Proponents of the second view believe that the literal meanings of the constituents do contribute to the overall idiomatic meaning of the idiom, and therefore, idioms are analyzable.
[ترجمه ترگمان]طرفداران دیدگاه دوم معتقدند که معانی لفظی اجزا در معنای مفهوم کلی عبارت هستند، و بنابراین، اصطلاحات تحلیل پذیر هستند
[ترجمه گوگل]طرفداران دیدگاه دوم معتقدند که معنای معنایی اجزای تشکیل دهنده به معنای کلی اصطلاح اصطلاح کمک می کند و بنابراین اصطلاحات قابل تجزیه و تحلیل هستند
14. I just want to make concepts which itself is analyzable into more refined concepts.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خواهم مفاهیمی را بسازم که به صورت قابل تجزیه و تحلیل به مفاهیم refined باشد
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم مفاهیمی را ایجاد کنم که خودشان بتوانند به مفاهیم بیشتر تصحیح شوند