کلمه جو
صفحه اصلی

cost price


قیمت تمام شده

انگلیسی به انگلیسی

• prime cost, original cost
the cost price of a product is its price when it is sold without any profit but only for what it cost the manufacturer to produce it or the seller to buy it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بهای تمام شده - قیمت تمام شده

جملات نمونه

1. Copies of the CD can be purchased at cost price.
[ترجمه ترگمان]نسخه های این سی دی را می توان با قیمت هزینه خریداری کرد
[ترجمه گوگل]نسخه های CD را می توان در قیمت هزینه خریداری کرد

2. They are selling off summer shoes at cost price.
[ترجمه ترگمان]آن ها کفش های تابستانی خود را به قیمت هزینه می فروشند
[ترجمه گوگل]آنها کفش های تابستانی را به قیمت هزینه می فروشند

3. If the selling price is greater than the cost price, then a profit is made.
[ترجمه ترگمان]اگر قیمت فروش بزرگ تر از قیمت هزینه باشد، آنگاه سود حاصل می شود
[ترجمه گوگل]اگر قیمت فروش بیشتر از قیمت هزینه باشد، سود حاصل می شود

4. Its cost price per widget is $ and inventory carrying costs are 20 percent of average inventory level.
[ترجمه ترگمان]قیمت تمام شده آن به ازای هر ویجت، ۲۰ درصد از میانگین تراز موجودی است
[ترجمه گوگل]قیمت آن در هر ویجت $ است و هزینه های نگهداری موجودی 20 درصد از میزان موجودی متوسط ​​است

5. Lucky he'd got it cost price, slightly soiled, after the shoot.
[ترجمه ترگمان]شانس اورده بود که قیمت آن را کمی چرک کرده بود، کمی چرک کرده بود، بعد از تیراندازی
[ترجمه گوگل]خوش شانسی او پس از شلیک، قیمت آن را کمی خرد کرده بود

6. They will retail at cost price, plus £5 which goes to the charity.
[ترجمه ترگمان]آن ها در قیمت هزینه خرده فروشی خواهند کرد، به اضافه ۵ پوند که به موسسه خیریه می رود
[ترجمه گوگل]آنها به قیمت هزینه به فروش می رسند، به علاوه 5 پوند که به خیریه می رود

7. So circuitous, a cost price 26 yuan book, save after all how many money to leave?
[ترجمه ترگمان]بنابراین، قیمت غیر مستقیم، قیمت هزینه ای برابر با ۲۶ یوان است، پس از این که چه مقدار از پول باید باقی بماند؟
[ترجمه گوگل]بنابراین مداوم، قیمت هزینه 26 یوان کتاب، صرفه جویی پس از همه چقدر پول به ترک؟

8. The cost price of bidding should be the specific cost of the corporation.
[ترجمه ترگمان]قیمت هزینه دهی باید هزینه خاص شرکت باشد
[ترجمه گوگل]قیمت هزینه پیشنهاد قیمت باید هزینه خاص شرکت باشد

9. We offer these goods at cost price.
[ترجمه ترگمان]ما این کالاها را با قیمت تمام شده پیشنهاد می کنیم
[ترجمه گوگل]ما این کالاها را به قیمت هزینه ارائه می دهیم

10. Material and labor costs will be charged at cost price.
[ترجمه ترگمان]هزینه مواد و نیروی کار به قیمت هزینه متهم خواهد شد
[ترجمه گوگل]هزینه های مواد و نیروی کار در هزینه هزینه خواهد شد

11. Want the money of cost price half only!
[ترجمه ترگمان]آیا پول فقط نصف قیمت است؟
[ترجمه گوگل]می خواهید پول از قیمت هزینه نیمی از تنها!

12. To tell you the truth It's almost at cost price.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه حقیقت را بگویم، قیمت تقریبا به قیمت تمام شده
[ترجمه گوگل]به شما بگویم حقیقت تقریبا در قیمت هزینه است

13. That's almost cost price. But since you are my first customer today. I accept your price.
[ترجمه ترگمان]این تقریبا قیمت تمام شده اما چون امروز اولین مشتری من هستی من قیمت شما را می پذیرم
[ترجمه گوگل]این قیمت تقریبا ارزان است اما از آنجا که شما امروز اولین مشتری من هستید قبول میکنم قیمتت چیه

14. The ~ between selling price and cost price is 3 to
[ترجمه ترگمان]بین قیمت فروش و قیمت تمام شده ۳ تا است
[ترجمه گوگل]قیمت بین قیمت فروش و قیمت هزینه 3 برابر است


کلمات دیگر: