1. We rippled on the yellow sheet, the counterpane - and us - long gone.
[ترجمه ترگمان]ما روی ملحفه زرد موج زدیم، روتختی - و ما - مدت ها پیش رفته بودیم
[ترجمه گوگل]ما روی ورق زرد خیس شده بودیم، پابرهنه - و ما - بلند شده
2. Just a shiny pink counterpane, with a nightgown folded neatly in the middle of the bolster.
[ترجمه ترگمان]فقط یک روتختی صورتی براق، با لباس خواب تمیز که در وسط بالش چیده شده بود
[ترجمه گوگل]فقط یک ضد زنگ براق صورتی، با یک کت و شلوار شبنم منظم در وسط برجسته
3. Rory's hand dropped back on the counterpane.
[ترجمه ترگمان]دست ری رو روی روتختی افتاد
[ترجمه گوگل]دست Rory به طرف مقابل افتاد
4. The hand lying on the white counterpane still clutched the telephone token but neither of them mentioned it.
[ترجمه ترگمان]دستی که روی روتختی سفیدش افتاده بود هنوز گوشی تلفن را گرفته بود، اما هیچ یک از آن ها اشاره ای به آن نکرد
[ترجمه گوگل]دست دروغ گفتن بر روی جعبه سفید هم هنوز نشانه تلفن بود، اما هیچ یک از آنها ذکر نشده بود
5. They glittered on her counterpane like drops of blood.
[ترجمه ترگمان]مانند قطره خون روی روتختی او می درخشید
[ترجمه گوگل]آنها بر روی گردن او مانند قطره خون گل میزدند
6. Now look, look at the counterpane world, project yourself into it, look beside that bijou signal box.
[ترجمه ترگمان]حالا نگاه کنید، به دنیای رو رو نگاه کنید، خودتان را در آن قرار دهید، به آن جعبه سیگنال bijou نگاه کنید
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، نگاهی به دنیای counteralp، نگاهی بیندازید، در کنار آن جعبه سیگنال bijou نگاه کنید
7. The ridged and tufted counterpane has been carefully and frequently laundered.
[ترجمه ترگمان]روتختی ridged شده به دقت و مرتب laundered
[ترجمه گوگل]مخمل خوابده و خاردار با دقت و اغلب شسته شده است
8. At last, the author presented counterpane and advice of how to accelerate the development of E-agriculture in Hebei province according to the former research.
[ترجمه ترگمان]در پایان، نویسنده counterpane و توصیه هایی را در مورد چگونگی تسریع توسعه کشاورزی الکترونیکی در استان Hebei با توجه به تحقیق قبلی ارائه کرد
[ترجمه گوگل]در نهایت، نویسنده بر اساس تحقیقات پیشین، مقالاتی را ارائه داد و در مورد چگونگی ترویج توسعه کشاورزی الکترونیکی در استان هبی ارائه داد
9. And it was for the counterpane, and also for a pot of flowers which fell from the attic window into the street, that the government collected a fine of a hundred francs.
[ترجمه ترگمان]و این برای روتختی بود، و همچنین برای یک کوزه گل که از پنجره اتاق زیر شیروانی به خیابان سرازیر می شد، دولت صد فرانک را جمع می کرد
[ترجمه گوگل]و برای گلدان و همچنین گلدانی از گلهایی که از پنجره اتاق زیر شیروانی به خیابان افتاده بود، بود که دولت جریمه ای از صد فرانک را جمع آوری کرد
10. Mr. Cruncher reposed under a patchwork counterpane, like a Harlequin at home.
[ترجمه ترگمان]آقای کر نچر، مانند خانه ای که در خانه باشد، در زیر یک روتختی وصله دوزی قرار داشت
[ترجمه گوگل]آقای کرونچر تحت یک پابرهنه پلاستیکی قرار گرفت، مانند یک خانه هارلکین
11. I went over to the bed and lifted the counterpane.
[ترجمه ترگمان]به طرف تخت رفتم و روتختی را برداشتم
[ترجمه گوگل]من به تخت رفتم و برمیدارم
12. Perdita cried unashamedly after they left, fleeing to her bare room and hurling herself down on the pink counterpane.
[ترجمه ترگمان]پس از رفتن آن ها، بی آن که از اتاق بیرون بروند و خود را به اتاق خالی او برسانند، بی آن که خود را به روی روتختی صورتی بیندازد فریاد کشید:
[ترجمه گوگل]Perdita ناخودآگاه گریه کرد پس از ترک، فرار به اتاق گناه خود را و نفوذ خود را بر روی مقعد صورتی
13. Her skin felt dry and rough; her hands, lying on the counterpane, were withered and light as dead leaves.
[ترجمه ترگمان]پوستش خشک و خشن بود، دست هایش روی روتختی، مثل برگ های مرده خشک و پژمرده بودند
[ترجمه گوگل]پوست او خشک و خشن است؛ دستانش، دروغ گفتن بر روی صندلی، خشک و مرطوب به نظر می رسید
14. He remembered the room where they lived, a dark, close-smelling room that seemed half filled by a bed with a white counterpane .
[ترجمه ترگمان]اتاقی را که در آن زندگی می کردند به یاد آورد، اتاقی تاریک و close که به نظر می رسید نیمی پر از تخت با روتختی سفیدی است
[ترجمه گوگل]او اتاق را که در آن زندگی می کردند به یاد می آورد، یک اتاق تاریک و نزدیک بوی که به نظر می رسید نیمه پر از یک تخت با یک بالشتک سفید بود