کلمه جو
صفحه اصلی

irremovable


معنی : ثابت، معزول نشدنی، برداشته نشدنی
معانی دیگر : جابه جا نشدنی، حرکت ندادنی، غیرقابل انتقال

انگلیسی به فارسی

معزول نشدنی، برداشته نشدنی، ثابت


قابل اجتناب است، ثابت، معزول نشدنی، برداشته نشدنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: irremovably (adv.), irremovability (n.)
• : تعریف: impossible to remove or obliterate.
متضاد: removable

• incapable of being removed, not removable

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] انتقال ناپذیر

مترادف و متضاد

ثابت (صفت)
stable, permanent, firm, constant, lasting, true, loyal, fixed, pat, fiducial, immovable, hard and fast, changeless, invariable, inalterable, steady, resolute, indelible, staid, equable, immobile, incommutable, invariant, irremovable, thetic, thetical

معزول نشدنی (صفت)
irremovable

برداشته نشدنی (صفت)
irremovable

جملات نمونه

1. The essence of the Holy Spirit's divine element in the conception of Jesus was unchangeable and (irremovable).
[ترجمه ترگمان]جوهر عنصر الهی روح القدس در مفهوم عیسی تغییر ناپذیر و (irremovable)بود
[ترجمه گوگل]ماهیت عنصر الهی روح القدس در مفهوم عیسی غیر قابل تغییر بود و (غیر قابل تحمل)

2. Some memories are set to be irremovable. Just like some people who are irreplaceable.
[ترجمه ترگمان]برخی از خاطرات غیرقابل انفصال هستند همانند برخی از افرادی که غیرقابل تعویض هستند
[ترجمه گوگل]برخی از خاطرات قرار است غیرقابل اجتناب باشد درست مانند برخی افراد غیر قابل تعویض است

3. Is it really? Charmed to be irremovable?
[ترجمه ترگمان]واقعا؟ از آن to است؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا؟ جذاب به نظر می رسد؟

4. Some memories are set to be irremovable.
[ترجمه ترگمان]برخی از خاطرات غیرقابل انفصال هستند
[ترجمه گوگل]برخی از خاطرات قرار است غیرقابل اجتناب باشد

5. A good logo is not only an immaterial asset for an enterprise, but also it has an irremovable significance in the minds of consumers. Therefore it has definite value for its own sake.
[ترجمه ترگمان]یک لوگوی خوب تنها یک دارایی غیرمادی برای یک شرکت نیست، بلکه در ذهن مصرف کنندگان یک معنی غیرقابل irremovable دارد بنابراین برای خود ارزش معینی دارد
[ترجمه گوگل]آرم خوب نه تنها یک دارایی غیرمستقیم برای یک شرکت است، بلکه در ذهن مصرف کنندگان اهمیت قابل ملاحظه ای دارد به همین دلیل ارزش خاصی برای خود دارد

6. Thus, how can we distinguish: whose eyes are changing constantly under this irremovable dirty mask?
[ترجمه ترگمان]بنابراین چگونه می توانیم تمایز داشته باشیم: چشم های او مدام در زیر این نقاب کثیف تغییر می کنند؟
[ترجمه گوگل]بنابراین، چطور می توانیم تشخیص دهیم: چشمان دائمی در زیر این ماسک کثیف غیر قابل جابجایی تغییر می کنند؟

7. The dreamlike fantastic narration shows the authors doubt for life, cognition for absurd existence of individuals, and deep thinking for humans irremovable anxiety.
[ترجمه ترگمان]روایت عجیب و رویایی، نویسندگان را به زندگی، شناخت برای وجود نامعقول افراد و تفکر عمیق برای اضطراب انسان و اضطراب نشان می دهد
[ترجمه گوگل]روایت فوق العاده رویا نشان می دهد نویسندگان برای زندگی، شناخت برای وجود پوچ بودن افراد و تفکر عمیق برای اضطراب غیر قابل تحمل انسان، شک دارند

8. Endoscopic stone extraction included movable stones that could be returned into common bile duct and irremovable stones that should be intubated and extracted aided by EST (endoscopic sphincterotomy).
[ترجمه ترگمان]استخراج سنگ های endoscopic شامل سنگ های متحرک بود که می توان آن ها را به مجاری صفراوی و سنگ irremovable تبدیل کرد که باید intubated و با کمک EST
[ترجمه گوگل]استخراج آندوسکوپی سنگ شامل سنگ های متحرک است که می تواند به مجرای صفراوی مشترک و سنگ های غیر قابل تخلیه بازگردانده شود که باید با استفاده از EST (اسفنکتروتومی آندوسکوپی) استخراج و استخراج شوند

9. However, while discrimination against another race is deep rooted, it is not irremovable.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حالی که تبعیض علیه نژاد دیگر ریشه دارد، این غیرقابل irremovable نیست
[ترجمه گوگل]با این حال، در حالی که تبعیض علیه نژاد دیگر عمیق ریشه دارد، آن را غیر قابل حذف نیست


کلمات دیگر: