فضاها، فضا، فاصله، جا، مساحت، وسعت، مدت معین، زمان کوتاه، دوره، حیز، فاصله دادن، فاصلهگذاشتن، در فضا جا دادن
spaces
انگلیسی به فارسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] حاصل ضرب بی پایان فضا های توپولوژیک
جملات نمونه
1. parks and green spaces are like a city's lungs
پارک ها و فضاهای سبز همچون ریه های شهر هستند.
کلمات دیگر: