کلمه جو
صفحه اصلی

cotton wool


معنی : غاز
معانی دیگر : پنبه ی خام، پنبه خام چنانکه ازقوزه بدست می ید

انگلیسی به فارسی

پنبه خام چنانکه از قوزه به‌دست می‌آید


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: cotton that is in its raw state or unprocessed.

(2) تعریف: thin sheets of fluffy, absorbent cotton, used for bandages, quilting, and the like; cotton batting.

(3) تعریف: (chiefly British) a mass of soft cotton fibers used esp. for cleaning the skin; cotton, cotton ball.

• (british) fluff of unprocessed cotton, cotton ball
cotton wool is soft, fluffy cotton, often used for applying liquids or creams to your skin.
unprocessed cotton, cotton in its natural form

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لایی - پنبه هیدروفیل - پنبه لایی - پنبه از قوزه درآمده - اصطلاحی انگلیسی برای پنبه هیدروفیل

مترادف و متضاد

غاز (اسم)
slot, slit, stiver, cottonwool, goose, rent, widgeon

جملات نمونه

1. She put some disinfectant on a piece of cotton wool and dabbed it on her cheek.
[ترجمه ترگمان]او مقداری داروی ضد عفونی را روی یک تکه پنبه گذاشت و روی گونه اش گذاشت
[ترجمه گوگل]او بعضی از مواد ضدعفونی کننده را بر روی یک تکه پنبه گذاشت و آن را روی گونه اش گذاشت

2. She stuffed her ears up with cotton wool.
[ترجمه ترگمان]گوش هایش را با پشمی پنبه پر کرده بود
[ترجمه گوگل]او با پشم پنبه اش را پر کرد

3. She wiped her eye make-up off with a cotton wool pad.
[ترجمه ترگمان]چشمانش را پاک کرد
[ترجمه گوگل]او چشمش را با یک پد پنبه ای پاک کرد

4. She took the plug of cotton wool from her ear.
[ترجمه ترگمان]She پنبه را از گوشش گرفت
[ترجمه گوگل]او از گوش او پنجه پشم را برداشت

5. On Eric's chin was a scrap of cotton wool where he'd cut himself shaving .
[ترجمه ترگمان]روی چانه اریک یک تکه پشمی پنبه بود که خودش را اصلاح می کرد
[ترجمه گوگل]در چانه ی اریک، قطره ای از پنبه بود که در آن او اصلاح می کرد

6. She keeps all her children wrapped up in cotton wool.
[ترجمه ترگمان] اون همه بچه هاش رو تو نخ پنبه نگه میداره
[ترجمه گوگل]او تمام کودکانش را در پشم پنبه نگه می دارد

7. You can't wrap your children in cotton wool for ever.
[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی بچه هات رو برای همیشه به دست بیاری
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید فرزندانتان را در پشم پنبه بگذارید

8. She dabbed at the cut with cotton wool.
[ترجمه ترگمان]صورتش را با پشم پاک کرد
[ترجمه گوگل]او در برش با پشم پاشید

9. You can't wrap those kids in cotton wool all their lives.
[ترجمه ترگمان]تو نمی توانی آن بچه ها را با پنبه پر کنی
[ترجمه گوگل]شما نمیتوانید این بچه ها را در پنبه پنهان کنید و زندگی خود را تمام کنید

10. The nurse used a wad of cotton wool to stop the bleeding.
[ترجمه ترگمان]پرستار از یک توده پشمی پنبه برای جلوگیری از خونریزی استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پرستار از پشم پنبه برای جلوگیری از خونریزی استفاده کرد

11. She used to carry pads of cotton wool to dress the wounds from the chafing.
[ترجمه ترگمان]او عادت داشت که لایه های پشمی نخی را حمل کند تا زخم ها را از گرما تمیز کند
[ترجمه گوگل]او برای حمل زخم ها از خم شدن به پاشیدن پشم پنبه استفاده می کرد

12. He soaked bits of cotton wool in essential oils and passed it under the noses of his patients.
[ترجمه ترگمان]او تکه های پشم پنبه را در روغن اسانس خیس می کرد و آن را در زیر بینی بیمارانش پنهان می کرد
[ترجمه گوگل]او بیت های پشم پنبه را در روغن های ضروری خیس کرده و آن را تحت بینی بیماران خود قرار داد

13. Looks more like a cotton wool factory than a cherry orchard.
[ترجمه ترگمان]بیشتر شبیه یک کارخانه پشم پنبه ای است تا یک باغ میوه
[ترجمه گوگل]بیشتر شبیه یک کارخانه پنبه از یک باغ گیلاس است

14. You're like a sea of cotton wool.
[ترجمه ترگمان]تو مثل دریایی از پنبه پنبه هستی
[ترجمه گوگل]شما مثل دریای پنبه ای هستید

15. Keep your toes apart with cotton wool, tissues or rubber toe-spacers.
[ترجمه ترگمان]انگشتان خود را از پنبه، بافت ها و یا پنجه های لاستیک پنهان کنید
[ترجمه گوگل]پاهای خود را با پشم، بافت یا پاشنه لاستیکی جدا کنید

پیشنهاد کاربران

پنبه تکه شده آماده

پنبه پشمی

پنبه که برای تمیز کردن زخم استفاده می شوند


کلمات دیگر: