معنی : اراستن، زیبا کردن، زیبا شدن معانی دیگر : (جامه و غیره را) دستکاری و خوشنما کردن، سرو وضع دادن، آراستن، پیراستن، ترگل ورگل کردن، tittivate زیبا کردن
انگلیسی به فارسی
( tittivate ) زیبا کردن، آراستن، زیبا شدن
تیتیوات، زیبا کردن، اراستن، زیبا شدن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )حالات: titivates, titivating, titivated مشتقات: titivation (n.), titivator (n.)
• : تعریف: to make or become dapper or trim; spruce up.