1. The torchlight swung across the little beach and out over the water, searching.
[ترجمه ترگمان]نور مشعل بر ساحل کوچک می تابید و از روی آب به جستجو ادامه می داد
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز در سراسر ساحل کوچک و در خارج از آب چرخید، جستجو کرد
2. She read in bed at night by torchlight.
[ترجمه ترگمان]شب ها با نور مشعل در رختخواب می خواند
[ترجمه گوگل]او در شب با چراغ قوه در رختخواب خوابیده است
3. Surgeons are performing operations in tents by torchlight.
[ترجمه ترگمان]جراحان در زیر نور مشعل ها در حال انجام عملیات هستند
[ترجمه گوگل]جراحان در حال کار بر روی چادرها با چراغ قوه هستند
4. I imagined solemn covens chanting, straggling torchlight processions winding up to mountain tops, stone circles, sacred trees and springs.
[ترجمه ترگمان]گروه زیر نور مشعل به سرعت در زیر نور مشعل به سرعت به سوی کوه های سنگی، حلقه های سنگی، درختان مقدس و چشمه های معدنی می رفت
[ترجمه گوگل]من تصور می کردم که جشن های مهیج، سر و صدا، فرورفتگی های فشرده ای را که تا بالای کوه ها، دایره های سنگ، درختان مقدس و چشمه ها پیچیده می شد، تصور می کردم
5. Working by torchlight, she located the bread and jam and made two satisfyingly thick rounds.
[ترجمه ترگمان]در حالی که زیر نور چراغ قوه کار می کرد، نان و مربا را در آن جمع کرد و دو راند از آن را دور زد
[ترجمه گوگل]او در حال کار با چراغ قوه، نان و مربا را در بر داشت و دو ردیف ضخیم و ضخیم داشت
6. Railroads ran excursions to the site and torchlight processions celebrated the miracle.
[ترجمه ترگمان]راه آهن به سوی محل گردش می کرد و مشعل های processions به این ترتیب معجزه آمیز را جشن می گرفتند
[ترجمه گوگل]راه آهن سفرهای گشت و گذار را به محل برگزار می کرد و مراسم فشگرشی معجزه را جشن گرفت
7. I was stopped short by torchlight in my face.
[ترجمه ترگمان]نور مشعل در چهره من متوقف شد
[ترجمه گوگل]من در فکرم مشغول خوردن من بود
8. She could not tell in the torchlight whether it was ink or blood.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست در نور مشعل چیزی بگوید که آیا جوهر و جوهر است یا نه
[ترجمه گوگل]او نمیتواند در چراغ قرمز روشن کند که آیا جوهر یا خون بود یا نه
9. They lined the cliffside and in the torchlight saw long stretches of mud and naked boulders between scattered pools of water.
[ترجمه ترگمان]در کنار لبه پرتگاه کنار رودخانه صف کشیده بودند و در نور مشعل میان چاله های آب و چاله های آب دیده می شدند
[ترجمه گوگل]آنها صخره ها را دراز می کردند و در لامپ فلاش، دره های طولانی از تخته سنگ های گلی و برهنه بین استخرهای پراکنده آب دیده می شد
10. In the torchlight it was a small innocuous-looking thing, staring at me in a trusting kind of way.
[ترجمه ترگمان]در نور مشعل یک موجود کوچک بی خطر بود که به من خیره شده بود و به من خیره شده بود
[ترجمه گوگل]در لامپ فلاش، این یک چیز کوچک و بی خطر بود که به نوعی به نوعی اعتماد به من خیره شد
11. All the exhibits have to be viewed by torchlight.
[ترجمه ترگمان]همه نمایشگاه های مشعل باید با نور مشعل ها مد نظر قرار گیرد
[ترجمه گوگل]تمام نمایشگاه ها باید توسط فتوتراپی مشاهده شوند
12. By 30am next day, working by torchlight, they had descended 300m without incident.
[ترجمه ترگمان]تا ساعت ۳۰ صبح روز بعد که زیر نور مشعل ها کار می کردم، بدون هیچ حادثه ای از سیصد متر پایین آمده بودند
[ترجمه گوگل]روز بعد از ظهر روز 30 ام، با مشعل مشعل، 300 متری بدون وقفه فرود آمدند
13. There was torchlight in the longhouse where Bragad's men were billeted.
[ترجمه ترگمان]نور مشعل در the جایی بود که مردان Bragad در آن مسکن داشتند
[ترجمه گوگل]در خانه بلند پروازی که در آن مردان برادگ داشتند فلاش روشن بود
14. The octopus may have been speared by torchlight at night, just as it is today.
[ترجمه ترگمان]The ممکن است در شب توسط مشعل های دیواری به آتش کشیده شده باشند، درست مثل امروز
[ترجمه گوگل]هشت پا ممکن است در شب، همانطور که امروز است، توسط نور فلاش خورده باشد
15. That night, a torchlight procession through the city marked the end of the day.
[ترجمه ترگمان]آن شب، با مشعل نور در شهر، پایان روز را نشان می داد
[ترجمه گوگل]در آن شب، یک فرایند مشعل از طریق شهر، پایان روز را مشخص کرد