کلمه جو
صفحه اصلی

electric fan

انگلیسی به انگلیسی

• fan that runs on electricity

جملات نمونه

1. He cools himself in front of an electric fan.
[ترجمه ترگمان]خودش رو جلوی یه پنکه برقی سرد می کنه
[ترجمه گوگل]او در مقابل یک طرفدار الکتریکی خنک می شود

2. An electric fan heater maintains a temperature just above freezing point.
[ترجمه ترگمان]بخاری پنکه برقی درست بالای نقطه انجماد قرار دارد
[ترجمه گوگل]بخاری بخاری برقی یک درجه حرارت درست بالای نقطه ی انجماد را حفظ می کند

3. Among the exhibits are the first modern electric fan, invented in 188
[ترجمه ترگمان]در میان این نمایشگاه ها اولین بادبزن برقی مدرن است که در سال ۱۸۸ اختراع شد
[ترجمه گوگل]در میان نمایشگاه ها اولین فن برق مدرن است که در سال 188 اختراع شده است

4. Not five-star hotels, but sometimes air-conditioned or electric fan.
[ترجمه ترگمان]هتل های پنج ستاره، اما گاهی اوقات دارای سیستم خنک کننده یا پنکه برقی هستند
[ترجمه گوگل]نه هتل های پنج ستاره، اما گاهی اوقات تهویه مطبوع یا الکتریکی

5. Each is driven by an electric fan belt.
[ترجمه ترگمان]هر کدام توسط یک کمربند از پنکه برقی رانده می شوند
[ترجمه گوگل]هر یک توسط یک کمربند ایمنی موتور هدایت می شود

6. There is an electric fan in our room.
[ترجمه ترگمان]یه پنکه برقی تو اتاقمه
[ترجمه گوگل]یک فن برق در اتاق ما وجود دارد

7. An electric fan keeps the air in circulation.
[ترجمه ترگمان]یک پنکه الکتریکی هوا را در گردش نگه می دارد
[ترجمه گوگل]هوای الکتریکی هوا را در گردش نگه می دارد

8. The blades of electric fan are covered with dust.
[ترجمه ترگمان]پره های پنکه الکتریکی با گرد و غبار پوشانده شده اند
[ترجمه گوگل]تیغه فن برق با گرد و غبار پوشانده شده است

9. The variaBle - speed electric fan makes you feel carefree, cool and refreshed.
[ترجمه ترگمان]پنکه برقی با سرعت variable باعث می شود که شما بی خیال، خنک و با طراوت باشید
[ترجمه گوگل]VariaBle - سرعت فن برق باعث می شود شما احساس راحتی، سرد و تجدید

10. It is hot, please cut in the electric fan.
[ترجمه ترگمان]داغ است، لطفا بادبزن برقی را ببرید
[ترجمه گوگل]داغ است، لطفا در فن برق بریزید

11. Electric Fan, Powerful fan, Ventilating Fan, etc. are our main products.
[ترجمه ترگمان]هواداران الکتریکی، طرفدار قدرتمند، Ventilating فن، و غیره محصولات اصلی ما هستند
[ترجمه گوگل]فن فن، فن قدرتمند، فن تهویه، و غیره محصولات اصلی ما است

12. The electric fan blades whirled in the hot room.
[ترجمه ترگمان]پره های پنکه برقی در اتاق گرم می چرخید
[ترجمه گوگل]تیغه های فن های الکتریکی در اتاق گرم چرخید

13. He suggested having a ceiling electric fan installed in the room.
[ترجمه ترگمان]او پیشنهاد کرد که یک پنکه سقفی نصب شود
[ترجمه گوگل]او پیشنهاد کرد که یک سقف الکتریکی در اتاق نصب شود

14. It's stuffy in this room. An electric fan would be just the ticket for me.
[ترجمه ترگمان]در این اتاق خفه است یک پنکه برقی فقط یک بلیط برای من خواهد بود
[ترجمه گوگل]این در این اتاق چسبیده است یک فن برق فقط بلیط من است

پیشنهاد کاربران

پنکه رومیزی فن


کلمات دیگر: