کلمه جو
صفحه اصلی

separative


معنی : فاضل، جدا سازنده، تجزیه طلب، حاکی از جدایی
معانی دیگر : جداگر، جداکننده، جدایی انگیز (separatory هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

جدا سازنده، (ریاضی) فاضل، تجزیه طلب، حاکی از جدایی


جدایی، تجزیه طلب، جدا سازنده، فاضل، حاکی از جدایی


انگلیسی به انگلیسی

• serving to divide, causing separation; tending to divide, tending to separate

مترادف و متضاد

فاضل (صفت)
accomplished, learned, scholarly, lettered, exceeding, redundant, separative

جدا سازنده (صفت)
disjunctive, separative

تجزیه طلب (صفت)
separative, segregative

حاکی از جدایی (صفت)
separative


کلمات دیگر: