کلمه جو
صفحه اصلی

bannister


رجوع شود به: banister، نرده ء پلکان

انگلیسی به فارسی

نرده پلکان


bannister


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: variant of banister.

• handrail, railing

جملات نمونه

1. Hold on to the bannister rail and lower your heels down slowly, then slowly rise on tiptoe.
[ترجمه ترگمان]به نرده چوبی تکیه کنید و آهسته heels را پایین بیاورید و آهسته روی نوک پا بلند شوید
[ترجمه گوگل]به ریل بنریستر بچسبید و پاشنه های پا را به آرامی پایین بیاورید ، سپس به آرامی روی نوک پا بلند شوید

2. I leaned on the polished wooden bannister until his head was level with mine and our eyes met.
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که سرش با چشمان من هم سطح شده بود و چشمان ما به هم تلاقی کرده بود، روی آن خم شده چوبی براق تکیه دادم
[ترجمه گوگل]من به تخته چوبی صیقل خورده تکیه دادم تا جایی که سر او با من یکدست شد و چشمانمان به هم رسید

3. Both hands on the bannister, the scarf around her head.
[ترجمه ترگمان]هر دو دست روی bannister، شال دور سرش
[ترجمه گوگل]هر دو دستش را روی تخته ، روسری دور سرش گذاشته است

4. By clinging to a bannister he miraculously managed to land safely.
[ترجمه ترگمان]با چسبیدن به a که به طور معجزه آسایی نجات پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]با چسبیدن به یک بنر ، او به طرز معجزه آسایی توانست به سلامت به زمین بنشیند

5. Stairs rising to first floor with exposed timber bannister.
[ترجمه ترگمان]پله ها در طبقه اول با bannister چوبی قرار دارند
[ترجمه گوگل]پله هایی که در معرض نصب تخته و الوار چوبی به طبقه اول می روند

6. Alan Bannister, 3 said in a final statement.
[ترجمه ترگمان]آلن بنیستر، ۳، در یک بیانیه نهایی گفت
[ترجمه گوگل]آلن بنیستر 3 ساله در بیانیه آخر گفت

7. He needed to support himself on the bannister.
[ترجمه ترگمان]او نیاز داشت که از خود در the حمایت کند
[ترجمه گوگل]او نیاز به حمایت از خود در محل فروش داشت

8. And Bannister, who weighs 22 stone and has size 17 feet, could be Cadle's secret weapon.
[ترجمه ترگمان]و بنیستر که به وزن ۲۲ پا وزن دارد، می تواند سلاح سری cadle باشد
[ترجمه گوگل]و بانیستر ، که 22 سنگین وزن و اندازه 17 فوت دارد ، می تواند سلاح مخفی کادل شماره 39 باشد

9. Bannister had broken a belief in the limit of a human’s ability to run at such a pace and, consequently, opened a floodgate.
[ترجمه ترگمان]بنیستر یک اعتقاد به حد توانایی یک انسان برای اجرا در چنین سرعتی را از بین برد و در نتیجه یک floodgate باز کرد
[ترجمه گوگل]اعتقاد بانیستر به حد توانایی انسان برای دویدن با چنین سرعتی را شکست و در نتیجه دروازه سیل را باز کرد

10. Bannister :British runner who in 1954 became the first human being to run the mile in under four minutes.
[ترجمه ترگمان]بنیستر: یک دونده بریتانیایی که در سال ۱۹۵۴ اولین انسانی شد که در عرض چهار دقیقه در یک مایلی حرکت کرد
[ترجمه گوگل]دونده بریتانیایی Bannister که در سال 1954 اولین انسانی شد که در کمتر از چهار دقیقه مایل را دوید

11. And 195 in Britain, Roger Bannister becomes the first athlete to run a mile in fewer than 4 minutes.
[ترجمه ترگمان]و ۱۹۵ مورد در بریتانیا، راجر بنیستر اولین ورزشکاری است که در کم تر از ۴ دقیقه یک مایل را طی می کند
[ترجمه گوگل]و 195 در بریتانیا ، راجر بنیستر اولین ورزشکاری می شود که در کمتر از 4 دقیقه یک مایل دوید

12. Bannister’s record is an historical sporting moment, but what is not so widely known is that within the following twelve months, dozens of athletes went on to break the four-minute mile.
[ترجمه ترگمان]رکورد بنیستر یک لحظه ورزشی تاریخی است، اما چیزی که به طور گسترده مشخص نیست این است که در طی دوازده ماه بعد، ده ها ورزش کار به سمت شکستن فاصله چهار دقیقه ای حرکت کردند
[ترجمه گوگل]رکورد بانیستر یک لحظه ورزشی تاریخی است ، اما آنچه که به طور گسترده ای شناخته نشده است این است که طی دوازده ماه بعدی ، ده ها ورزشکار برای شکستن مایل چهار دقیقه ای ادامه دادند

13. And, miracle of miracles, six weeks after Roger Bannister broke the four-minute mile, John Landy beat Bannister's time by nearly two full seconds.
[ترجمه ترگمان]و، معجزه معجزات، شش هفته بعد از اینکه راجر بنیستر توانست فاصله چهار دقیقه ای را شکست، جان Landy زمان بنیستر را تقریبا به مدت دو ثانیه شکست داد
[ترجمه گوگل]و معجزه معجزات ، شش هفته پس از آنکه راجر بانیستر چهار دقیقه مایل را شکست ، جان لندی تقریباً 2 ثانیه زمان بانیستر #39 را شکست داد

14. Bannister refused to work within the confines of the belief of the four-minute mile.
[ترجمه ترگمان]بنیستر از کار در محدوده اعتقاد به یک میل ۴ دقیقه ای امتناع کرد
[ترجمه گوگل]بنیستر از کار در محدوده اعتقاد به مسافت چهار دقیقه ای امتناع ورزید


کلمات دیگر: