صندلی برقی (که با آن اعدام می کنند)، صندلی اعدام الکتریکی، اعدام بوسیله برق
electric chair
صندلی برقی (که با آن اعدام می کنند)، صندلی اعدام الکتریکی، اعدام بوسیله برق
انگلیسی به فارسی
صندلی اعدام الکتریکی، اعدام بهوسیلهی برق
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a chair through which high voltages of electricity are passed in order to execute a convicted criminal.
• (2) تعریف: the sentence of death by such a chair.
• chair used in the execution of criminals with sends an electrical shock through their body
the electric chair is a method of execution, used in some parts of the united states, in which a person is strapped to a special chair and killed by a powerful electric current.
the electric chair is a method of execution, used in some parts of the united states, in which a person is strapped to a special chair and killed by a powerful electric current.
مترادف و متضاد
chair for executions
Synonyms: death chair, hot seat, the chair
جملات نمونه
1. The gangster ended up in the electric chair.
[ترجمه ترگمان]گنگستر در صندلی الکتریکی به اتمام رسید
[ترجمه گوگل]گانگستر به صندلی الکتریکی پایان داد
[ترجمه گوگل]گانگستر به صندلی الکتریکی پایان داد
2. He faces death by the electric chair in a Florida state prison.
[ترجمه ترگمان]او با مرگ صندلی برقی در زندان ایالتی فلوریدا مواجه است
[ترجمه گوگل]او با یک صندلی الکتریکی در یک زندان فلئد دولتی مواجه می شود
[ترجمه گوگل]او با یک صندلی الکتریکی در یک زندان فلئد دولتی مواجه می شود
3. He was sent to the electric chair.
[ترجمه ترگمان]او را به صندلی الکتریکی فرستادند
[ترجمه گوگل]او به صندلی الکتریکی فرستاده شد
[ترجمه گوگل]او به صندلی الکتریکی فرستاده شد
4. They face death by the electric chair.
[ترجمه ترگمان] اونا با صندلی الکتریکی به مرگ روبرو میشن
[ترجمه گوگل]آنها توسط صندلی الکتریکی به مرگ می افتند
[ترجمه گوگل]آنها توسط صندلی الکتریکی به مرگ می افتند
5. He faces death by the electric chair in Florida state prison.
[ترجمه ترگمان]او با مرگ صندلی برقی در زندان ایالتی فلوریدا مواجه است
[ترجمه گوگل]او در صندلی الکتریکی در زندان فلوریدا قرار دارد
[ترجمه گوگل]او در صندلی الکتریکی در زندان فلوریدا قرار دارد
6. The electric chair for those with spelling mistakes.
[ترجمه ترگمان]صندلی برقی برای کسانی که اشتباه ات املائی دارند
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی برای کسانی که با اشتباهات املایی
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی برای کسانی که با اشتباهات املایی
7. Top Florida court OKs electric chair use Tallahassee, Fla.
[ترجمه ترگمان]رئیس ارشد دادگاه عالی فلوریدا از Tallahassee، Fla استفاده می کند
[ترجمه گوگل]بالا صندلی فلوریدا OKs استفاده از صندلی الکتریکی Tallahassee، Fla
[ترجمه گوگل]بالا صندلی فلوریدا OKs استفاده از صندلی الکتریکی Tallahassee، Fla
8. The electric chair is possibly the cruelest method of execution.
[ترجمه ترگمان]این صندلی برقی احتمالا وحشی ترین روش اعدام است
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی احتمالا روش بی رحمانه اعدام است
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی احتمالا روش بی رحمانه اعدام است
9. A dentist invented the electric chair.
[ترجمه ترگمان]دندان پزشک صندلی برقی را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]یک دندانپزشک صندلی الکتریکی را اختراع کرد
[ترجمه گوگل]یک دندانپزشک صندلی الکتریکی را اختراع کرد
10. The electric chair replaced hanging in 188
[ترجمه ترگمان]صندلی برقی جای خود را به ۱۸۸ نفر داد
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی جایگزین در 188 آویزان شد
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی جایگزین در 188 آویزان شد
11. The electric chair was invented by a dentist.
[ترجمه ترگمان]صندلی برقی توسط یک دندان پزشک اختراع شد
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد
[ترجمه گوگل]صندلی الکتریکی توسط یک دندانپزشک اختراع شد
12. Some people suggest bringing back the electric chair to reduce the crime rate.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد پیشنهاد می کنند که صندلی برقی را برگردانند و میزان جرائم را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم می خواهند که صندلی های الکتریکی را به منظور کاهش میزان جرم و جنایت به آنها بازگردانند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم می خواهند که صندلی های الکتریکی را به منظور کاهش میزان جرم و جنایت به آنها بازگردانند
13. A murderer sitting in the electric chair was about to be executed.
[ترجمه ترگمان]قاتلی که روی صندلی الکتریکی نشسته بود می خواست اعدام شود
[ترجمه گوگل]یک قاتل نشسته در صندلی برقی اعدام شد
[ترجمه گوگل]یک قاتل نشسته در صندلی برقی اعدام شد
14. It declared the electric chair unconstitutional.
[ترجمه ترگمان]این لایحه، صندلی برقی را خلاف قانون اساسی اعلام کرد
[ترجمه گوگل]این صندلی الکتریکی غیر قانونی را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]این صندلی الکتریکی غیر قانونی را اعلام کرد
15. She claims she is willing to throw the switch of the electric chair.
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که می خواهد کلید صندلی برقی را بیاندازد
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که مایل است سوئیچ صندلی الکتریکی را پرتاب کند
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که مایل است سوئیچ صندلی الکتریکی را پرتاب کند
کلمات دیگر: