(روان پزشکی) آرزوی مرگ، مرگ خواهی
death wish
(روان پزشکی) آرزوی مرگ، مرگ خواهی
انگلیسی به فارسی
(روانپزشکی) آرزوی مرگ، مرگخواهی
آرزوی مرگ
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. unconscious desire for one's own or another's death.
• desire for death (by a person - about himself or someone else)
a death wish is a conscious or unconscious desire to die or be killed.
a death wish is a conscious or unconscious desire to die or be killed.
مترادف و متضاد
desire to die
Synonyms: black despondency, death instinct, gloom and doom, pessimism, self-destructive urge, suicidal despair
جملات نمونه
1. Another way to have a death wish associated with the road; crossing it.
[ترجمه ترگمان]یک راه دیگر برای داشتن آرزوی مرگ همراه با جاده؛ عبور از آن
[ترجمه گوگل]راه دیگری برای داشتن آرزوی مرگ در ارتباط با جاده؛ عبور از آن
[ترجمه گوگل]راه دیگری برای داشتن آرزوی مرگ در ارتباط با جاده؛ عبور از آن
2. This amounts to a death wish as it is generally only the evangelical wing of the church that is growing.
[ترجمه ترگمان]این یک آرزوی مرگ است، چون به طور کلی تنها جناح پروتستان کلیسا است که در حال رشد است
[ترجمه گوگل]این به معنای آرزوی مرگ است زیرا عموما تنها جبهه انجیلی کلیسایی است که در حال رشد است
[ترجمه گوگل]این به معنای آرزوی مرگ است زیرا عموما تنها جبهه انجیلی کلیسایی است که در حال رشد است
3. They deny the possibility of a death wish lurking amidst the gardens of lust.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمال مرگ را انکار می کنند که آرزوی مرگ در میان باغ های شهوت است
[ترجمه گوگل]آنها امکان آرزوی مرگ را در میان باغ های شهوت که از بین می روند، انکار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها امکان آرزوی مرگ را در میان باغ های شهوت که از بین می روند، انکار می کنند
4. Death Wish now generates massive amounts of lag for the Warrior and is working as intended.
[ترجمه ترگمان]آرزوی مرگ اکنون مقادیر عظیمی از تاخیر را برای جنگجو تولید می کند و در حال حاضر مشغول به کار است
[ترجمه گوگل]آرزوی مرگ در حال حاضر مقدار زیادی از وقفه برای جنگجو را تولید می کند و به عنوان در نظر گرفته شده است
[ترجمه گوگل]آرزوی مرگ در حال حاضر مقدار زیادی از وقفه برای جنگجو را تولید می کند و به عنوان در نظر گرفته شده است
5. " But they don't have a death wish. Not at all.
[ترجمه ترگمان]اما اونا ارزوی مرگ ندارن به هیچ وجه
[ترجمه گوگل]اما آنها آرزوی مرگ ندارند اصلا
[ترجمه گوگل]اما آنها آرزوی مرگ ندارند اصلا
6. Death Wish and Enrage effects no longer stack.
[ترجمه ترگمان]مرگ Wish و enrage بیش از این دسته را به خود اختصاص نمی دهند
[ترجمه گوگل]اشیاء مرگ و انزجار دیگر پشته نمی شوند
[ترجمه گوگل]اشیاء مرگ و انزجار دیگر پشته نمی شوند
7. Death Wish and Sweeping Strikes have swapped locations in their respective talent trees.
[ترجمه ترگمان]مرگ آرزو و حملات فراگیر، محل هایی را در درختان استعداد مربوطه خود عوض کرده اند
[ترجمه گوگل]ضررهای مرگ و اعتصاب در مکان های درختان استعداد خود را جایگزین کرده اند
[ترجمه گوگل]ضررهای مرگ و اعتصاب در مکان های درختان استعداد خود را جایگزین کرده اند
8. Death Wish is ( Tier 5 ) now flagged as an Enrage.
[ترجمه ترگمان]آرزوی مرگ این است که (ردیف ۵)اکنون به عنوان یک enrage علامت گذاری شده است
[ترجمه گوگل]اعدام مرگ (سطح 5) در حال حاضر به عنوان یک خشم ناگهانی پرچم
[ترجمه گوگل]اعدام مرگ (سطح 5) در حال حاضر به عنوان یک خشم ناگهانی پرچم
9. The chances he takes, you'd think he had a death wish.
[ترجمه ترگمان]اگر چه شانسی داشته باشد، فکر می کنی آرزوی مرگ دارد
[ترجمه گوگل]احتمالا او می خواهد، فکر می کنید او آرزوی مرگ داشته است
[ترجمه گوگل]احتمالا او می خواهد، فکر می کنید او آرزوی مرگ داشته است
10. Before I did the jump, people would ask if I had a death wish .
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه از جا بپرم، مردم ازم می پرسیدند که آرزوی مرگ دارم یا نه
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه پرش را انجام دادم، مردم می پرسیدند آیا من آرزوی مرگ دارم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه پرش را انجام دادم، مردم می پرسیدند آیا من آرزوی مرگ دارم
11. The number of accidents she gets into, you'd think she had a death wish.
[ترجمه ترگمان]تعداد حوادثی که او وارد می شود، تو فکر می کنی که او آرزوی مرگ دارد
[ترجمه گوگل]تعداد حوادثی که او می شود، شما فکر می کنید او آرزوی مرگ داشته است
[ترجمه گوگل]تعداد حوادثی که او می شود، شما فکر می کنید او آرزوی مرگ داشته است
12. He took drugs as if he had some kind of death wish.
[ترجمه ترگمان]اون مواد مصرف می کرد انگار یه جور آرزوی مرگ داشت
[ترجمه گوگل]او مواد مخدر را به عنوان اگر او تا به حال نوعی از آرزو مرگ است
[ترجمه گوگل]او مواد مخدر را به عنوان اگر او تا به حال نوعی از آرزو مرگ است
13. All she could think, she told me, was that I must have had a death wish.
[ترجمه ترگمان]او به من گفت تنها چیزی که می تواند فکر کند این بود که من باید آرزوی مرگ داشته باشم
[ترجمه گوگل]همه او فکر می کرد، او به من گفت، این بود که من باید آرزوی مرگ داشته باشم
[ترجمه گوگل]همه او فکر می کرد، او به من گفت، این بود که من باید آرزوی مرگ داشته باشم
14. It really seems as if some drivers fall prey to a death wish when freezing fog descends.
[ترجمه ترگمان]واقعا به نظر می رسد که بعضی از رانندگان طعمه مرگ می شوند، زمانی که مه منجمد می شود
[ترجمه گوگل]واقعا به نظر می رسد که برخی از رانندگان در هنگام یخ زدگی مه ها سقوط می کنند
[ترجمه گوگل]واقعا به نظر می رسد که برخی از رانندگان در هنگام یخ زدگی مه ها سقوط می کنند
کلمات دیگر: