کلمه جو
صفحه اصلی

toby


معنی : کفل، لنبر
معانی دیگر : لیوان آبجو (به شکل یک آدم چاق و کلاه به سر)، سرین، خیابان، جاده اصلی، راه زنی

انگلیسی به فارسی

کفل، سرین، لنبر، خیابان، جاده اصلی، راه زنی


بابا، کفل، لنبر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: tobies
• : تعریف: (sometimes cap.) a stout drinking mug in the form of a man's head and face, used esp. for ale or beer.

مترادف و متضاد

کفل (اسم)
seat, slat, backside, posterior, rump, hip, buttock, gluteus, breech, haunch, hunkers, toby

لنبر (اسم)
hunkers, toby

جملات نمونه

1. It was inconceivable to me that Toby could have been my attacker.
[ترجمه ترگمان]برای من غیرقابل درک بود که تو \"توبی\" مهاجم من بوده
[ترجمه گوگل]برای من غیر قابل تصور بود که توبی می تواند مهاجم من باشد

2. Toby would have liked to inquire further .
[ترجمه ترگمان]توبی دوست داشت بیشتر از این تحقیق کنه
[ترجمه گوگل]توبی دوست دارد اطلاعات بیشتری کسب کند

3. 'That's her,' said Toby, indicating a girl on the other side of the room.
[ترجمه ترگمان]تو بی به دختری که طرف دیگر اتاق بود اشاره کرد و گفت: خودشه
[ترجمه گوگل]تابی گفت: 'این اوست، دختر دیگری را در کنار اتاق نشان می دهد

4. I started to feel Toby was driving a wedge between us.
[ترجمه ترگمان]احساس کردم که توبی داره یه شکاف بین ما رد و بدل می کنه
[ترجمه گوگل]من شروع کردم به احساس توبی ردیف بین ما بود

5. Seriously though, I think Toby likes you.
[ترجمه ترگمان]جدی میگم، فکر کنم توبی از تو خوشش میاد
[ترجمه گوگل]مطمئنا، هرچند، من فکر می کنم توبی شما را دوست دارد

6. Of course, Toby, my dear fellow, of course.
[ترجمه ترگمان]البته، تو بی، دوست من، البته
[ترجمه گوگل]البته، توبی، عزیز من، البته

7. 'I want to go home,' whined Toby.
[ترجمه ترگمان]تو بی ناله کنان گفت: من می خواهم به خانه برگردم
[ترجمه گوگل]'من می خواهم به خانه بروم،' توبی نابود شد

8. Toby took a step backwards and knocked the video camera for six.
[ترجمه ترگمان]تو بی قدمی به عقب برداشت و دوربین ویدیویی را برای ساعت شش پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]توبی یک گام به عقب برداشت و دوربین فیلمبرداری را برای شش ساعت از دست داد

9. I still couldn't understand what Toby was driving at.
[ترجمه ترگمان]هنوز نمی توانستم بفهمم که توبی به چه چیزی می راند
[ترجمه گوگل]من هنوز نمی توانستم درک کنم که توبی رانندگی کرده است

10. Toby ran away from home at the age of
[ترجمه ترگمان]توبی توی این سن و سال از خونه فرار کرد
[ترجمه گوگل]توبی دور از خانه از سن فرار کرد

11. I caught Toby raiding the fridge.
[ترجمه ترگمان]دیدم که \"توبی\" به یخچال حمله کرد
[ترجمه گوگل]من توبی را در یخچال گرفتار کردم

12. Toby would have liked to inquire further,(Sentence dictionary) but had feared a snub at his age and inexperience.
[ترجمه ترگمان]تو بی مایل بود بیشتر از این پرس و جو کند، (فرهنگ لغت نامه)، اما از a و بی تجربگی او می ترسید
[ترجمه گوگل]توبی مایل به پرسیدن بیشتر، (فرهنگ لغت حکم) بود، اما از سن و بی تجربگی او دچار ترس شد

13. Toby nudged my arm. "That's the guy I told you about," he whispered.
[ترجمه ترگمان]تو بی با آرنج به بازویم اشاره کرد و گفت: \" این همان پسری است که من درباره اش به تو گفته بودم \" \" \"
[ترجمه گوگل]توبی بازوی من را باز کرد 'این مردی است که به شما گفتم'، او زمزمه کرد

14. Toby Ewers put in another sterling performance in the youths mile, finishing a clear winner in 4 mins. 4
[ترجمه ترگمان]\"توبی ewers\" یکی دیگر از بهترین عملکرد را در این جوانان قرار داد و در ۴ دقیقه یک برنده مشخص را به پایان رساند ۴
[ترجمه گوگل]توبی اررز در جشنواره جوانان در اجرای دیگر استرلینگ قرار گرفت و در 4 دقیقه موفق به کسب شایستگی شد 4

15. Out in the corridor Toby found he was sweating.
[ترجمه ترگمان]در راهرو، توبی متوجه شد که دارد عرق می ریزد
[ترجمه گوگل]خارج از محوطه Toby متوجه شد که او عرق می کند


کلمات دیگر: