کلمه جو
صفحه اصلی

death mask


قالب صورت، چهره نما (مجسمه ی صورت مرده که با اندودن گچ یا موم مذاب بر چهره ی مرده درست می شود)، قیافه مرده، ماسک صورت مرده

انگلیسی به فارسی

قیافه مرده، ماسک صورت مرده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cast of a corpse's face.

• relief mask made of a dead person's face
someone's death mask is a model of their facial features, which is made from a mould that has been taken of their face after they have died.

جملات نمونه

1. A death mask of pieces badly assembled.
[ترجمه ترگمان] یه ماسک مرگ که بدجوری جمع شده بودن
[ترجمه گوگل]ماسک مرگ از قطعات به شدت مونتاژ

2. The whereabouts of Flaxman's death mask was not known, and nothing came of the suggestion.
[ترجمه ترگمان]محل اختفای نقاب مرگ Flaxman مشخص نشده بود و هیچ چیز به این پیشنهاد نرسید
[ترجمه گوگل]محل نگهداری ماسک مرگ Flaxman شناخته شده نیست، و هیچ چیزی از این پیشنهاد نرسیده است

3. His golden death mask has become an iconic image.
[ترجمه ترگمان]ماسک مرگ طلایی او به یک تصویر نمادین تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]ماسک مرگ طلایی آن به یک تصویر نمادین تبدیل شده است

4. It also includes a grainy, retouched photograph of the man holding the death mask in his hands.
[ترجمه ترگمان]همچنین شامل یک عکس grainy و retouched از مردی است که ماسک مرگ را در دستانش نگه داشته است
[ترجمه گوگل]این همچنین حاوی عکس دانه ای، رتوچ شده از مردی است که ماسک مرگ را در دست دارد

5. The body is dressed in jewelled vestments, the face covered with a silver mask fashioned from a wax death mask.
[ترجمه ترگمان]بدن به لباس jewelled لباس می پوشد، چهره با یک نقاب نقره ای که از یک ماسک مومی پوشیده شده است، پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]بدن در جلیقه های نگین دار پوشیده شده است، صورت با ماسک نقره ای که از ماسک مرگ موم پوشیده شده است

6. There is the coroner from Philadelphia, Gold, with the death mask of the little boy.
[ترجمه ترگمان]پزشک قانونی از فیلادلفیا، طلا، با ماسک مرگ پسر کوچولو
[ترجمه گوگل]فورنر از فیلادلفیا، طلا، با ماسک مرگ پسر کوچک وجود دارد

7. In addition to his deathbed, the small museum is crammed with memorabilia, including letters and Keats’s death mask.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر بس تر مرگ، موزه کوچکی پر از یادگاری از جمله نامه و ماسک مرگ کیتس است
[ترجمه گوگل]علاوه بر میزبان مرگ، موزه کوچک با خاطراتی از جمله نامه ها و ماسک مرگ کیتس پر شده است

8. The Bard's true likeness has been the subject of speculation for centuries and many experts dispute that the death mask used in the programme is Shakespeare's.
[ترجمه ترگمان]شباهت واقعی Bard موضوع گمانه زنی های قرن ها بوده است و بسیاری از کارشناسان بحث بر سر این موضوع هستند که ماسک مرگ بر مورد استفاده در این برنامه متعلق به \"شکسپیر\" است
[ترجمه گوگل]تصور درستی از بورد، موضوع گمانهزنی برای قرنها بوده است و بسیاری از متخصصان مخالف این نکته هستند که ماسک مرگ مورد استفاده در برنامه، شکسپیر است

9. And now Snape looked at Voldemort, and Snape's face was like a death mask.
[ترجمه ترگمان]و حالا اسنیپ به ولدمورت نگاه کرد و چهره اسنیپ مثل یک ماسک کشنده بود
[ترجمه گوگل]و در حال حاضر اسنیپ نگاه Voldemort، و صورت اسنیپ مانند یک ماسک مرگ بود

10. Called the New Egyptian Museum, it will eventually house the largest collection of pharaonic monuments, including the solid gold death mask of Tutankhamun.
[ترجمه ترگمان]این موزه با نام موزه جدید مصر، در نهایت بزرگ ترین مجموعه از آثار تاریخی pharaonic از جمله ماسک درخشندگی طلای جامد of Tutankhamun قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]به نام موزه جدید مصر، آن را در نهایت خانه بزرگترین مجموعه از آثار فراعنه، از جمله ماسک مرگ طلایی جامد Tutankhamun

11. In 197 Ibrahim's successor, Dr. Gamal Mehrez, was in charge of Tut's death mask as it was being moved to London for exhibition.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ نفر جانشین ابراهیم، دکتر جمال Mehrez مسئول ماسک مرگ بود که برای نمایشگاه به لندن منتقل شد
[ترجمه گوگل]در سال 197، جانشین ابراهیم، ​​دکتر جمال مهرز، مسئول ماسک مرگ توت بود که به عنوان نمایشگاه به لندن منتقل شد

پیشنهاد کاربران

death mask ( باستان‏شناسی )
واژه مصوب: مرده نقاب
تعریف: نقابی که با قالب گیری از چهرۀ جسد تهیه میشود


کلمات دیگر: