کلمه جو
صفحه اصلی

resuscitator


معنی : زنده کننده، بهوش اورنده
معانی دیگر : (انسان یا دستگاه) به هوش آور، بازجان بخش، احیاگر

انگلیسی به فارسی

زنده کننده، بهوش اورنده


احیا کننده، زنده کننده، بهوش اورنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person or thing that brings back to life or consciousness.

(2) تعریف: a medical apparatus that restores or initiates breathing that has been stopped.

• person or thing that revives, person or thing that restores consciousness; device used to stimulate respiration by forcing air into the lungs (medicine)

مترادف و متضاد

زنده کننده (اسم)
resuscitator

بهوش اورنده (اسم)
reviver, resuscitator

جملات نمونه

1. Resuscitator is designed to inflate lungs of newborn animals which have a heartbeat but are unable to breathe.
[ترجمه ترگمان]resuscitator برای باد کردن شش ها از حیوانات تازه متولد شده طراحی شده است که ضربان قلب دارند اما قادر به نفس کشیدن نیستند
[ترجمه گوگل]احیا کننده طراحی شده است تا ریه های حیوانات نوزادان که دارای ضربان قلب هستند اما قادر به نفس کشیدن نیست

2. The cardiopulmonary resuscitator installed with this kind of teeth is reliable in action and is conveniently for switching into a breathing machine for first aid.
[ترجمه ترگمان]The resuscitator که با این نوع دندان نصب شده اند در عمل قابل اعتماد است و به راحتی برای کمک به یک دستگاه تنفسی برای کمک های اولیه استفاده می شود
[ترجمه گوگل]احیاکننده قلب و عروقی که با این نوع دندان نصب شده است در عمل قابل اعتماد است و به راحتی برای تعویض دستگاه تنفسی برای کمک های اولیه مناسب است

3. In this paper, structure design of filter canister, folding manual resuscitator which are the main parts of the resuscitator are discussed in detail.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، طراحی ساختار مخزن فیلتر، resuscitator دستی تاشو که بخش های اصلی of هستند به طور دقیق مورد بحث قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی ساختار کنترلر فیلتر، دستیابی مجدد دستی کاغذی که بخش عمده ای از آسیب شناسی است، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است

4. Oxygen tubing can be connected to the nebulizer, oxygen mask and resuscitator to deliver supplemental oxygen.
[ترجمه ترگمان]لوله اکسیژن می تواند به لوله اکسیژن، ماسک اکسیژن و resuscitator متصل شود تا اکسیژن مکمل را تحویل دهد
[ترجمه گوگل]لوله اکسیژن را می توان به پاشش مایع، ماسک اکسیژن و احیا کننده برای متصل کردن اکسیژن متصل کرد

5. To provide high-concentration oxygen during resuscitation, it 1necessary to use a resuscitator with an oxygen reservoir and sumcient supple- mental oxygen flow.
[ترجمه ترگمان]برای تامین اکسیژن غلظت بالا در هنگام احیا، استفاده از resuscitator با یک مخزن اکسیژن و جریان اکسیژن انعطاف پذیر - ذهنی ضروری است
[ترجمه گوگل]برای تهیه اکسیژن بالای غلظت در هنگام احیا، نیازی به استفاده از یک احیاگر با یک مخزن اکسیژن و جریان اکسیژن اضافی باقیمانده است

6. Objective To investigate the training effectiveness of the new - style medical equipment, namely HER ( heart - lung resuscitator ).
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق درباره اثربخشی آموزش تجهیزات پزشکی سبک جدید، به نام (resuscitator)
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه اثربخشی آموزش تجهیزات پزشکی جدید، یعنی HER (رجیستری قلب و ریه)

7. Objective To investigate the training effectiveness of the new-style medical equipment, namely HLR(heart-lung resuscitator).
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد اثربخشی آموزش تجهیزات پزشکی سبک جدید، یعنی HLR (resuscitator قلب - ریه)
[ترجمه گوگل]هدف بررسی اثربخشی آموزش و پرورش تجهیزات پزشکی جدید، یعنی HLR (احیا کننده قلب و ریه)

8. Such a situation is best handled by the administration of oxygen by a resuscitator or by placing the victim in an oxygen tent.
[ترجمه ترگمان]چنین وضعیتی بهتر است توسط اداره اکسیژن توسط یک resuscitator یا با قرار دادن مجروح در یک چادر اکسیژن انجام شود
[ترجمه گوگل]چنین وضعیتی بهتر است توسط مدیریت اکسیژن توسط یک رزمنده یا با قرار دادن قربانی در چادر اکسیژن مورد استفاده قرار گیرد

9. Fortunately, her family never went anywhere without an emergency kit containing a manual resuscitator bag, just in case Shaun had trouble breathing.
[ترجمه ترگمان]خوشبختانه خانواده او هیچ وقت بدون یک جعبه کمک های اضطراری که حاوی یک کیف دستی دستی بود به جایی نرفتند، فقط در صورتی که شوان به زحمت نفس می کشید
[ترجمه گوگل]خوشبختانه خانواده اش هرگز بدون کیت اضطراری حاوی یک کیسه احیاگر دستی، هیچ وقت رفت و فقط در صورت شان مشکل تنفس داشت


کلمات دیگر: