کلمه جو
صفحه اصلی

sequel


معنی : پشت، انجام، دنباله، پشت بند، پایان، نتیجه، عاقبت، عقبه
معانی دیگر : ادامه، پیایند، بخش بعدی (داستان یا فیلم و غیره)، پیامد، (مهجور) دنباله رو، ملتزم رکاب، خاتمه

انگلیسی به فارسی

پی ایند، دنباله، عقبه، نتیجه، پایان، انجام، خاتمه


عاقبت، دنباله، پایان، نتیجه، پشت، پشت بند، عقبه، انجام


انگلیسی به انگلیسی

• continuation of a previous literary work (or film, television program, etc.); outcome, result, consequence, subsequent event
the sequel to a book or film is another one which continues the story.
the sequel to an event is something that happened after it or because of it.

مترادف و متضاد

پشت (اسم)
back, rear, support, continuation, sequel, backbone, backside, reverse, dorsum, back part, generation, flesh side, wrong side

انجام (اسم)
achievement, accomplishment, performance, implementation, implement, fulfillment, execution, completion, conclusion, commission, sequel, enforcement, god-speed

دنباله (اسم)
appendix, tailing, sequence, stem, suite, trail, tail, series, sequel, tail-end

پشت بند (اسم)
support, brace, continuation, sequel, clamp, trailer, fastening, fish

پایان (اسم)
cessation, finish, termination, close, limit, end, conclusion, point, period, ending, sequel, terminal, finis, surcease, finality, winding-up

نتیجه (اسم)
resolution, rest, growth, conclusion, success, effect, hatch, result, sequence, sequel, corollary, consequence, outcome, upshot, harvest, outgrowth, sequela

عاقبت (اسم)
end, conclusion, sequel, consequence, outcome, finale, sequela

عقبه (اسم)
sequence, sequel

Synonyms: aftereffect, aftermath, alternation, causatum, chain, close, closing, conclusion, consecution, consequence, continuation, development, effect, end, ending, epilogue, eventuality, finish, finishing, issue, order, outcome, part two, payoff, progression, result, row, sequence, sequent, series, spin-off, termination, train, upshot


Antonyms: original


جملات نمونه

1. the sequel to this story will be shown tomorrow
دنباله ی این داستان فردا نمایش داده خواهد شد.

2. famine was the dreaded sequel of war
قحطی پی آمد رعب آفرین جنگ بود.

3. higher prices are a sequel to rising production costs
قیمت های بالاتر پیامد هزینه های تولیدی فزاینده هستند.

4. she is writing a sequel to her first novel
او دارد دنباله ی رمان اول خود را می نویسد.

5. She is currently writing a sequel to Daphne du Maurier's "Rebecca".
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر در حال نوشتن یک دنباله از \"ربه کا\" است
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر یک عاقبت به ربکا Daphne du Maurier می نویسد

6. He's been asked to make a sequel to "Peter Pan".
[ترجمه ترگمان]از او خواسته شده است که فیلمی را به \"پیتر پن\" تبدیل کند
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده است تا پیتر پان را دنبال کند

7. I'm reading the sequel to 'Gone with the Wind'.
[ترجمه سمانه] من در حال خواندن ادامه بر باد رفته هستم
[ترجمه ترگمان]دارم دنباله داستان را با باد می خوانم
[ترجمه گوگل]من خواندن عاقبت به 'رفته با باد'

8. His speech had an unfortunate sequel, in that it caused a riot.
[ترجمه ترگمان]نطق او نتیجه بدی بود که باعث شورش شده بود
[ترجمه گوگل]سخنرانی او یک عاقبت تاسف آور بود، در نتیجه این باعث شورش شد

9. The rumour is that there is a sequel to the movie in the works, although this has not been confirmed.
[ترجمه ترگمان]این شایعات حاکی از آن است که در این آثار یک دنباله از این فیلم وجود دارد، اگرچه این موضوع مورد تایید قرار نگرفته است
[ترجمه گوگل]شایعه این است که عکاسی در فیلم در اثر وجود دارد، اگر چه این تایید نشده است

10. The affair had a strange sequel.
[ترجمه ترگمان]ماجرا پایان عجیبی داشت
[ترجمه گوگل]این امر عواقب عجیبی داشت

11. She's writing a sequel to her first novel.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک دنباله داستان برای اولین رمانش است
[ترجمه گوگل]او دنباله ای به اولین رمانش می نویسد

12. There was a dramatic sequel to last Thursday's scandalous revelations when the minister for trade suddenly announced his resignation.
[ترجمه ترگمان]در زمانی که وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، یک نسخه نمایشی از revelations افتضاح آمیز روز پنج شنبه گذشته وجود داشت
[ترجمه گوگل]پس از آنکه وزیر تجارت ناگهان استعفای خود را اعلام کرد، عاقبت جالبی بود که در آخرین اعلامیه های رسوائی پنج شنبه وجود داشت

13. He is writing a sequel to his latest best seller.
[ترجمه ترگمان]او در حال نوشتن یک دنباله از آخرین پرفروش خود است
[ترجمه گوگل]او یک دنباله ای به آخرین فروشنده خود می نویسد

14. The postponement of the film's sequel has held cinema-goers in eager anticipation for several months.
[ترجمه ترگمان]به تعویق افتادن فیلم، goers را به مدت چند ماه با اشتیاق برگزار کرد
[ترجمه گوگل]تعطیلات عکاسی این فیلم برای چندین ماه منتظر ماندگاری سینماگران بوده است

15. The immediate sequel to the price rises was uprisings across the country.
[ترجمه ترگمان]ادامه فوری این افزایش قیمت ها، شورش در سراسر کشور بود
[ترجمه گوگل]عواقب فوری افزایش قیمت ها، قیام های سراسر کشور بود

16. For once the sequel is as good as the original.
[ترجمه ترگمان]برای اولین بار، دنباله داستان به همان اندازه اصلی خوب است
[ترجمه گوگل]برای یک بار عاقبت به همان اندازه که اصلی است

The sequel to this story will be shown tomorrow.

دنباله‌ی این داستان فردا نمایش داده خواهد شد.


She is writing a sequel to her first novel.

او دارد دنباله‌ی رمان اول خود را می‌نویسد.


Higher prices are a sequel to rising production costs.

قیمت‌های بالاتر پیامد هزینه‌های تولیدی فزاینده هستند.


Famine was the dreaded sequel of war.

قحطی پیامد رعب‌آفرین جنگ بود.


پیشنهاد کاربران

follow up

a move that continues the story of an earlier movie

سه گانه

پیوست

معمولا در معنی مجموعه به کار میره
مثلا مجموعه فیلم های هری پاتر یا مجموعه بازی های ندای وظیفه

[رسانه و برنامه نمایشی]

دنباله

by the sequel
در ادامه

sequel ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: دنباله 1
تعریف: فیلمی که رویدادهای آن ازنظر زمانی ادامۀ رویدادهای فیلمی است که پیش از آن ساخته شده است


کلمات دیگر: