کلمه جو
صفحه اصلی

sexual intercourse


معنی : جماع، مقاربت جنسی، جفت گیری
معانی دیگر : گایش، مرزیدن، درآمیزی ژادی، امیزش جنسی

انگلیسی به فارسی

مقاربت جنسی، جفت گیری، جماع، آمیزش جنسی


مقاربت جنسی، جفت گیری، جماع، امیزش جنسی


انگلیسی به انگلیسی

• sexual relations, sexual process
sexual intercourse is the physical act of sex between a man and a woman; a formal expression.

مترادف و متضاد

جماع (اسم)
cohabitation, sexual intercourse, copulation, sexual relations, coition, coitus

مقاربت جنسی (اسم)
sexual intercourse, sexual relations, coition, coitus, venery

جفت گیری (اسم)
sexual intercourse, intercross

making love


Synonyms: cohabitation, coitus, consummation, copula, going to bed with, sex, sexual commerce, sexual congress, sexual relations, sleeping with


جملات نمونه

1. Rape is committed where sexual intercourse takes place without consent.
[ترجمه ترگمان]تجاوز به جایی است که روابط جنسی بدون رضایت انجام می گیرد
[ترجمه گوگل]تجاوز جنسی متعهد است که در آن رابطه جنسی بدون رضایت صورت می گیرد

2. She never had sexual intercourse before she was married.
[ترجمه ترگمان]اون هیچوقت رابطه جنسی نداشت قبل از اینکه ازدواج کنه
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه ازدواج نکرده باشد رابطه جنسی نداشته است

3. She denied having had sexual intercourse with him.
[ترجمه ترگمان]اون انکار کرد که رابطه جنسی با اون داشته
[ترجمه گوگل]او از داشتن رابطه جنسی با او انکار کرد

4. To avoid pregnancy, you should abstain from unprotected sexual intercourse during your fertile days.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از حاملگی، تو باید از رابطه جنسی بی unprotected در روزه ای حاصلخیز خودت پرهیز کنی
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از بارداری، باید در طول روز بارور از مصونیت جنسی محافظت نشده خودداری کنید

5. Abstinence from sexual intercourse, especially by reason of religious vows.
[ترجمه ترگمان]از روابط جنسی، به ویژه به دلیل پیمان مذهبی
[ترجمه گوگل]استعفای از مقاربت جنسی، به ویژه به دلیل اعتقادات مذهبی

6. Unprotected sexual intercourse is the most important transmission route of HIV infection worldwide.
[ترجمه ترگمان]رابطه جنسی unprotected مهم ترین مسیر انتقال بیماری ایدز در سراسر جهان است
[ترجمه گوگل]مقاربت بدون محافظت جنسی مهمترین مسیر انتقال عفونت HIV در سراسر جهان است

7. Note position of sexual intercourse to avoid riding position and flexion to prevent too deep into the male genitalia.
[ترجمه ترگمان]به موقعیت رابطه جنسی دوری کنید تا از موقعیت سواری اجتناب کنید و برای جلوگیری از آن بیش از حد به اندام های جنسی مردان جلوگیری کنید
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید موقعیت مقاربت جنسی برای جلوگیری از موقعیت سوار و انعطاف پذیری برای جلوگیری از بیش از حد عمیق به ژنیتال های مردانه

8. HPV infection through sexual intercourse is normally associated with cervical cancer.
[ترجمه ترگمان]عفونت HPV از طریق روابط جنسی معمولا با سرطان رحم همراه است
[ترجمه گوگل]عفونت HPV از طریق مقاربت جنسی معمولا به سرطان سرویکس مرتبط است

9. The other day, two person of having sexual intercourse period, some people absorb using the camera record the entire process, middle imitates the Japanese xanthic film many obscene movement.
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر، دو فرد مبتلا به رابطه جنسی، برخی از مردم با استفاده از دوربین کل فرآیند را به خود جذب می کنند، که به تقلید از فیلم xanthic ژاپنی بسیاری از جنبش های شنیع است
[ترجمه گوگل]روز دیگر، دو نفر از داشتن دوره مقاربت جنسی، بعضی از مردم با استفاده از دوربین ضبط کل روند، میانه فیلم جعلی ژاپن تقلید بسیاری از جنبش ناخوشایند

10. HIV can be transmitted through sexual intercourse.
[ترجمه ترگمان]HIV می تواند از طریق روابط جنسی منتقل شود
[ترجمه گوگل]HIV می تواند از طریق مقاربت جنسی منتقل شود

11. But also should prevent pair of sexual intercourse ability commutation idolatrous.
[ترجمه ترگمان]اما هم چنین باید از جفت گیری جنسی جنسی جلوگیری به عمل آورد
[ترجمه گوگل]اما همچنین باید از جفت توانایی ارتباط جنسی با بت پرستی جلوگیری شود

12. Sexual intercourse and sodomy with a person under 16 is criminal in Massachusetts.
[ترجمه ترگمان]رابطه جنسی و لواط با فردی زیر ۱۶ سال در ماساچوست مجرم است
[ترجمه گوگل]مقاربت جنسی و اعمال زجر با فرد زیر 16 سال در ماساچوست جنایتکار است

13. Not having experienced sexual intercourse; virginal.
[ترجمه ترگمان]سکس با تجربه نبوده، باکره
[ترجمه گوگل]عدم برخورد جنسی با جنسیت؛ باکره

14. In the past, many societies had strong against sexual intercourse during menstruation.
[ترجمه ترگمان]در گذشته، در دوران قاعدگی، بسیاری از جوامع در برابر آمیزش جنسی قوی بودند
[ترجمه گوگل]در گذشته، بسیاری از جوامع در طول قاعدگی در برابر مقاربت جنسی قوی بودند

پیشنهاد کاربران

sexual intercourse ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: نزدیکی جنسی
تعریف: ارتباطی معمولاً بین دو نفر که در آن آلت مردانه داخل زهراه یا مقعد می شود


کلمات دیگر: