کلمه جو
صفحه اصلی

account executive


مدیر حسابداری بخش خرید و فروش سهام و موسسات تبلیغاتی، متصدی رسیدگی به حساب مشتریها

انگلیسی به فارسی

متصدی رسیدگی به حساب مشتری‌ها


مدیر اجرایی حساب، متصدی رسیدگی به حساب مشتریها


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: in a company such as an advertising agency, a person responsible for managing one or more clients' accounts and often for securing new accounts.

• one who is authorized to manage a client's accounts (for a commission fee)

مترادف و متضاد

account representative


Synonyms: associated person, customer's broker, registered representative


جملات نمونه

1. Elwin Silverstein, account executive with the Triad Insurance Group, enjoys the annual holiday brunch his employer hosts.
[ترجمه ترگمان]elwin سیلورستین، مدیر اجرایی گروه بیمه triad، از گذراندن تعطیلات سالانه در میان میزبان کارفرمای خود لذت می برد
[ترجمه گوگل]الوین سیلور اشتاین، مدیر اجرایی با گروه بیمه تریاد، از سالنهای تعطیلات سالانه خود که میزبان کارفرمایان آنها است، برخوردار است

2. The account executive is ultimately responsible for planning your campaign and ensuring that the agency delivers the goods.
[ترجمه ترگمان]مدیر حساب در نهایت مسئول برنامه ریزی کمپین شما و حصول اطمینان از این است که این آژانس کالا را تحویل می دهد
[ترجمه گوگل]مدیر اجرایی در نهایت مسئول برنامه ریزی مبارزات انتخاباتی و اطمینان از اینکه آژانس کالا را تحویل می دهد

3. Account Executive candidate for us is someone with the potential of being a good sales person.
[ترجمه ترگمان]کاندیدای اجرایی حساب برای ما فردی است که پتانسیل یک فرد فروش خوب را دارد
[ترجمه گوگل]نامزد اجرایی حساب برای ما فردی است که توانایی فروش یک شخص خوب را دارد

4. Once a purchase order is entered, your assigned account executive along with our logistics coordinator will oversee the entire process of your production from sampling to fulfillment.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سفارش خرید وارد می شود، مدیر حساب سپرده شده شما به همراه هماهنگ کننده لجستیک ما کل فرآیند تولید شما را از نمونه گیری تا تحقق تحت نظارت قرار خواهد داد
[ترجمه گوگل]هنگامی که یک سفارش خرید وارد شده است، مدیر اجرایی شما همراه با هماهنگ کننده تدارکات ما تمام فرایندهای تولید را از نمونه برداری تا اجرا، نظارت خواهد کرد

5. Please contact your local Account Executive or Customer Service Representatives for more information.
[ترجمه ترگمان]لطفا برای اطلاعات بیشتر با مدیر حساب محلی خود و یا نمایندگان خدمات مشتری تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر با نمایندگان حساب کاربری محلی یا نمایندگان خدمات مشتری تماس بگیرید

6. The rural finance account executive scope's distinctive quality, the service space's extensity, decided that its operational risk is complex, the management difficulty is big.
[ترجمه ترگمان]کیفیت متمایز حوزه اجرایی، کیفیت متمایز حوزه خدمات، extensity، تصمیم گرفت که ریسک عملیاتی آن پیچیده باشد، مشکل مدیریت بزرگ است
[ترجمه گوگل]کیفیت مشخصه اجرایی حسابداری مالی روستایی، گستردگی فضای خدمت، تصمیم گرفت که ریسک عملیاتی آن پیچیده باشد، مشکل مدیریتی بزرگ است

7. Our account executive will get in touch with you after you are successfully registered.
[ترجمه ترگمان]بعد از ثبت نام موفقیت آمیز، مدیر حساب ما با شما تماس خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]مدیر حساب ما پس از اینکه شما با موفقیت ثبت نام کردید، با شما تماس میگیرد

8. Other high-stress positions included senior corporate executive, advertising account executive, architect and stockbroker.
[ترجمه ترگمان]سایر موقعیت های مهم استرس شامل اجرایی ارشد شرکت، مدیر عامل تبلیغاتی، مهندس و دلال سهام بود
[ترجمه گوگل]دیگر موقعیت های استرس بالا عبارتند از اجرایی اجرایی ارشد، مدیر اجرایی تبلیغات، معمار و سهامدار

9. She is as an account executive in Beijing for Hill & Knowlton, the public relations company.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان مدیر اجرایی در پکن برای شرکت Knowlton Knowlton، شرکت روابط عمومی کار می کند
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک حساب اجرایی در پکن برای هیل نولتون، شرکت روابط عمومی است

10. If you have any question, please contact your account executive.
[ترجمه ترگمان]اگر سوالی دارید، لطفا با مدیر account تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر شما هر گونه سوال، لطفا با مدیر اجرایی حساب خود تماس بگیرید

11. Each Account Executive carries a list of agencies that places television time for their Client Advertisers.
[ترجمه ترگمان]هر مدیر حساب فهرستی از agencies که زمان تلویزیون را برای تبلیغ مشتری خود قرار می دهد را شامل می شود
[ترجمه گوگل]هر دفترچه حسابرسی لیستی از آژانس هایی را ارائه می دهد که زمان پخش تلویزیونی را برای تبلیغ کنندگان مشتری خود قرار می دهند

12. He worked his way up from messenger boy to account executive.
[ترجمه ترگمان]او راه خود را از پسر messenger به عنوان مدیر عامل به کار می برد
[ترجمه گوگل]او راه خود را از پسر پیامبر به حساب اجرایی درآورد

13. There is a clear difference in roles between the planner and account executive.
[ترجمه ترگمان]در نقش های بین برنامه ریز و مدیر اجرایی تفاوت آشکاری وجود دارد
[ترجمه گوگل]تفاوت های متفاوتی بین نقش برنامه ریزان و مدیران حساب وجود دارد

14. Ltd as a laboratorian for 6 months, later have been working in Wenzhou Zhengyi Ceramic Valve Core Manufacturing Co., Ltd a account executive for foreign trade more than one year.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به مدت ۶ ماه به مدت ۶ ماه کار می کند و بعدا در شرکت تولید شرکت مرکزی شرکت مرکزی شرکت مرکزی شرکت مشغول به کار بوده است این شرکت بیش از یک سال مدیر عامل تجارت خارجی است
[ترجمه گوگل]Ltd به عنوان یک آزمایشگاه برای 6 ماه، بعد از آن در حال کار در Wenzhou Zhengyi سرامیکی Valve Core Manufacturing شرکت با مسئولیت محدود برای تجارت خارجی بیش از یک سال است

پیشنهاد کاربران

متصدی ( کارمند ) مسوول باز کردن حساب در بانک

account executive ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: متصدی حساب
تعریف: نامی برای فروشنده ای که حسابی را در اختیار مشتری قرار می دهد


کلمات دیگر: