کلمه جو
صفحه اصلی

bangkok


شهر بانکوک (پایتخت کشور تایلند)

انگلیسی به فارسی

بانکوک


شهر بانکوک (پایتخت کشور تایلند)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the seaport capital of Thailand.

• capital of thailand (country in southeast asia)
bangkok is the capital of thailand and its largest city. population: 5,876,000 (1990).

جملات نمونه

1. British Airways have two flights a day to Bangkok, and there are onward flights to Phnom Penh.
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی انگلیس دو پرواز در روز به بانکوک دارند و به بعد پروازه ای خود را به پنوم پن باز خواهند کرد
[ترجمه گوگل]هواپیمایی بریتیش ایرویز روزانه دو پرواز به بانکوک دارد و پروازهای بعدی نیز به سمت پنوم پن وجود دارد

2. The Oriental in Bangkok is the apotheosis of the grand hotel.
[ترجمه ترگمان]شرق شهر بانکوک، شکوه و جلال یک هتل بزرگ است
[ترجمه گوگل]مشرق زمین در بانکوک ، مروج هتل بزرگ است

3. We struck it lucky in Bangkok, where we were told there were some extra seats on the plane that night.
[ترجمه ترگمان]در بانکوک، جایی که به ما گفته شد که در آن شب در هواپیما چند صندلی اضافی وجود دارد، شانس آوردیم
[ترجمه گوگل]ما آن را در بانکوک خوش شانس دیدیم ، جایی که به ما گفتند آن شب صندلی های اضافی در هواپیما وجود دارد

4. During our two - day stopover in Bangkok we saw most of the sights.
[ترجمه ترگمان]در طول اقامت دو روزه ما در بانکوک بیشتر این مناظر را دیدیم
[ترجمه گوگل]در توقف دو روزه خود در بانکوک ، بیشتر مکانهای دیدنی را دیدیم

5. Hua Hin is about 120 miles south of Bangkok.
[ترجمه ترگمان]هوا Hin در حدود ۱۲۰ مایلی جنوب بانگوک قرار دارد
[ترجمه گوگل]هوآ هین در حدود 120 مایلی جنوب بانکوک است

6. Bob Halliday, music critic of the Bangkok Post, says it is.
[ترجمه ترگمان]باب Halliday، منتقد موسیقی روزنامه Bangkok می گوید که هست
[ترجمه گوگل]باب هالیدی ، منتقد موسیقی بانکوک پست ، می گوید اینگونه است

7. The air hostesses on the flight to Bangkok wear pink and purple sarongs with gold borders, western eye-makeup, smiles.
[ترجمه ترگمان]هواپیما میزبان در پرواز به بانکوک، sarongs صورتی و ارغوانی با مرزه ای طلایی، آرایش چشم غربی، لبخند می زند
[ترجمه گوگل]مهمانداران هوا در پرواز به بانکوک از سارافون های صورتی و بنفش با حاشیه های طلایی ، آرایش چشم غربی ، لبخند استفاده می کنند

8. In simultaneous elections to Bangkok city council, Chamlong's Palang Dharma party captured 50 out of 57 contested seats.
[ترجمه ترگمان]در انتخابات همزمان با شورای شهر بانکوک، حزب Chamlong Palang s ۵۰ کرسی از ۵۷ کرسی را کسب کرد
[ترجمه گوگل]در انتخابات همزمان شورای شهر بانکوک ، حزب پالنگ دارما ، شماره 39 چاملونگ ، از 57 کرسی مورد رقابت ، 50 کرسی را به دست آورد

9. Again, the faxes are technically routed through Bangkok.
[ترجمه ترگمان]دوباره، the از نظر فنی در بانگوک قرار دارند
[ترجمه گوگل]باز هم ، فکس ها از طریق فنی از طریق بانکوک مسیریابی می شوند

10. Among young rural migrants to Bangkok, women outnumbered men 2 to
[ترجمه ترگمان]از میان جوانان روستایی گرفته تا بانکوک، تعداد زنان از مردان ۲ تا ۲ بود
[ترجمه گوگل]در میان مهاجران روستایی جوان به بانکوک ، تعداد زنان بیش از مردان 2 تا است

11. Somehow, we made it to Bangkok.
[ترجمه ترگمان]به هر حال ما آن را به بانکوک آوردیم
[ترجمه گوگل]به نوعی ما به بانکوک رسیدیم

12. But his night of sleaze in Bangkok plunges him into a different league.
[ترجمه ترگمان]اما شب his در بانکوک او را به یک لیگ دیگر پرتاب می کند
[ترجمه گوگل]اما شب آرامش در بانکوک او را به لیگ متفاوتی سوق می دهد

13. In Bangkok, hundreds of hotels range from $ 5-a-night backpacker hostels to 5-star hotels.
[ترجمه ترگمان]در بانکوک، صدها هتل از هتل های ۵ تا یک شب در هتل های ۵ ستاره قرار دارند
[ترجمه گوگل]در بانکوک ، صدها هتل از خوابگاه های کوله پشتی 5 شبانه تا هتل های 5 ستاره متغیر است

14. Traffic congestion and pollution have turned Bangkok into an urban nightmare.
[ترجمه ترگمان]تراکم ترافیک و آلودگی، بانگوک را به یک کابوس شهری تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]ازدحام و آلودگی ترافیک ، بانکوک را به یک کابوس شهری تبدیل کرده است


کلمات دیگر: