کلمه جو
صفحه اصلی

topper


معنی : دائم الخمر، چیز عالی، هرسکن، شاخه زن
معانی دیگر : (شخص یا چیز) برتر، بالاتر، والاتر، بیشتر، بلندتر، (عامیانه) رجوع شود به: top hat، سوهان

انگلیسی به فارسی

هرس کن، شاخه زن، سوهان، چیز عالی


سرپرست، دائم الخمر، هرسکن، شاخه زن، چیز عالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: that which tops or provides a top.

(2) تعریف: a woman's short, lightweight topcoat.

(3) تعریف: (informal) a top hat.

• lady's short coat; exceptional person; thing that is extraordinary
a topper is a top hat; an informal word.

مترادف و متضاد

دائم الخمر (اسم)
bowler, topper, tippler

چیز عالی (اسم)
topper, tidbit

هرس کن (اسم)
topper

شاخه زن (اسم)
topper

جملات نمونه

1. The final topper was the racetrack.
[ترجمه ترگمان] تندیس آخر مسابقه بود
[ترجمه گوگل]سرنشین نهایی مسابقه ای بود

2. The topper is, they hired temps to do my day job.
[ترجمه ترگمان] هرس همون، که تو کار روزانه منو استخدام کردن
[ترجمه گوگل]سرپرست این است که آنها کارهای روزانه خود را انجام دادند

3. I held on excitedly to my grey topper and we all climbed in.
[ترجمه ترگمان]با شور و شوق به هرس شده خود ادامه دادم و همگی سوار شدیم
[ترجمه گوگل]من به هیجان زده به سرباز خاکستری من برگزار شد و ما همه در صعود

4. A chart topper all the way to Christmas and back.
[ترجمه ترگمان] تمام راه تا کریسمس رو هرس کرده و برگشته
[ترجمه گوگل]یک نمودار به تمام کریسمس و بازگشت

5. Then it's time to play with the topper dinghies!
[ترجمه ترگمان]پس وقتش است که با the بازی کنیم!
[ترجمه گوگل]سپس وقت آن است که با دندانه داران قهرمان بازی کنید!

6. Sailing Experience the thrill of topper sailing at Craigavon Watersports Centre.
[ترجمه ترگمان]قایقرانی در مرکز watersports (Craigavon watersports)، هیجان زیادی را تجربه می کند
[ترجمه گوگل]قایقرانی تجربه هیجان از قایقرانی قایقرانی در مرکز آب آشامیدنی Craigavon

7. Italian door topper carved with the words in Italian: Good Food, Good Wine, Good Friends.
[ترجمه ترگمان]در ایتالیا با کلمات ایتالیایی آشنا شد: غذای خوب، شراب خوب، دوستان خوب
[ترجمه گوگل]درب ایتالیایی درب با کلمات در ایتالیایی غذای خوب، شراب خوب، دوستان خوب حک شده است

8. This tall, multi-color topper would have fit in perfectly among the other elaborate hats that made an appearance at Prince William and Kate Middleton's wedding.
[ترجمه ترگمان]این رقم بلند و چند رنگی در میان کلاه های بسیار مفصل دیگری که در عروسی شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون حضور داشتند مطابقت داشت
[ترجمه گوگل]این بلند قد، رنگ چند منظوره، کاملا در میان کلاه های پیچیده ای است که در عروسی شاهزاده ویلیام و کیت میدلتون ظاهر شد

9. He wrote 11 scripts for the television series Topper, while living in Hollywood.
[ترجمه ترگمان]او ۱۱ خط برای سریال تلویزیونی \"Topper\" نوشت، در حالی که در هالیوود زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او 11 اسکریپت برای سریال تلویزیونی Topper نوشت، در حالی که در هالیوود زندگی می کرد

10. Mark's most valuable possession is his dog, Topper.
[ترجمه ترگمان]بهترین تملک مارک، سگش، تا پر است
[ترجمه گوگل]ارزشمندترین دارایی مارک سگ او، Topper است

11. You'll find the perfect stocking stuffer or stuffing topper at The Gift.
[ترجمه ترگمان]جوراب بی نقص یا stuffing را در یک هدیه خواهی یافت
[ترجمه گوگل]شما موجودی جوراب زنانه جوراب زنانه و یا پر کردن سربار در هدیه را پیدا کنید

12. I could hear gravel crunching as Topper walked around the front of the rig.
[ترجمه ترگمان]من می توانستم صدای خرد شدن شن را بشنوم که تا پر در جلوی کامیون قدم می زد
[ترجمه گوگل]من می توانستم صدای قهوه را بشنوم چون Topper در اطراف جلوی دیوار راه می رفت

13. You can let me out here, Topper.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید مرا از اینجا خارج کنید تا تا پر
[ترجمه گوگل]شما می توانید اینجا را ترک کنید، Topper

14. Just the thing to stop you from dropping down dead after strutting your stuff to the latest chart topper!
[ترجمه ترگمان]درست همان چیزی است که بعد از این که stuff را با آخرین تصویر برداری، از مرده پایین بیندازی
[ترجمه گوگل]فقط چیزی که شما را متوقف می کند از پایین رفتن مرده پس از strutting مواد خود را به آخرین topper نمودار!

15. Our instructors taught us the correct names for the parts of the Topper.
[ترجمه ترگمان]مربیان ما نام های صحیح را برای بخش های of به ما آموختند
[ترجمه گوگل]مربیان ما به ما یادآوری نام های صحیح بخش های Topper را آموزش دادند

پیشنهاد کاربران

The company topper
سرپرست کارخانه.
میتونه معنی سرپرست یا کله گنده رو بده


کلمات دیگر: