کلمه جو
صفحه اصلی

shako


معنی : کلاه بلند نظامی
معانی دیگر : (کلاه نظامی) کاسکت پردار، شاکو

انگلیسی به فارسی

کلاه بلند نظامی


شاکو، کلاه بلند نظامی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: shackoes, shackos, shakoes, shakos
• : تعریف: a tall, stiff, cylinder-shaped military dress hat with a front visor and a plume.

- The director of the marching band wore an especially fine shako.
[ترجمه ترگمان] مدیر گروه رژه an بسیار زیبا به سر داشت
[ترجمه گوگل] مدیر گروه راهپیمایی شاکی بسیار خوب بود

• military dress hat with a flat top and a plume

مترادف و متضاد

کلاه بلند نظامی (اسم)
shako

جملات نمونه

1. The sun, brilliant after the early fog, glinted on gold braid and polished shakos.
[ترجمه ترگمان]خورشید که پس از مه صبحگاهی درخشان بود، بر روی کلاه های طلایی و کلاه های براق می درخشید
[ترجمه گوگل]خورشید، پس از مه مهانش درخشان، بر روی طلا بافته شده و شاکو جلا شناخته شده است

2. In the meadow with the rows of sweet-scented hay, through which he had ridden the day before, there lay motionless across the rows one soldier with his shako off, and his head thrown awkwardly back.
[ترجمه ترگمان]در چمن زار، با ردیف های پر از علف خوشبو که روز پیش بر آن تاخته بود، یک سرباز با کلاه his بی حرکت نشسته بود و سرش را ناشیانه به عقب پرت کرده بود
[ترجمه گوگل]در مزرعه با سطوح از علف های هرزه ی شیرین، که از آن روز پیش از آن سوار شده بود، یک راننده ی بی سر و صدا با سر و صدای خود را بی حرکت می گذاشت و سرش بی دست و پا به عقب می افتاد

3. In Japanese cuisine, the mantis shrimp is eaten boiled as sashimi and as a sushi topping, and is called shako .
[ترجمه ترگمان]در غذاهای ژاپنی، میگو به صورت sashimi و به عنوان یک sushi پر شده است و shako نامیده می شود
[ترجمه گوگل]در غذاهای ژاپنی، میگو پنیر خورده شده به عنوان sashimi جوش داده شده و به عنوان یک سوشی topping، و shako نامیده می شود

4. All the details are correct, including the artillery badge on the shako front.
[ترجمه ترگمان]همه جزئیات صحیح است، از جمله نشان توپخانه در جبهه shako
[ترجمه گوگل]تمام جزئیات درست است، از جمله نشان توپخانه در جلوی شاکو

5. A young soldier, with a face of deathly pallor, still stood facing the pit on the spot upon which he had shot, his shako falling backwards off his head, and his fuse dropping on to the ground.
[ترجمه ترگمان]یک سرباز جوان با چهره ای رنگ پریده و با چهره ای رنگ پریده و بی حرکت سر جای خود ایستاده بود و کلاهش را روی زمین انداخته بود و fuse روی زمین می افتاد
[ترجمه گوگل]یک سرباز جوان با چهره ای از بلایای مرگبار همچنان در چاله ای ایستاده بود که بر روی آن ضربه زده بود، شکافش از پشت سرش افتاده بود و فیوزش به زمین افتاد

6. The soldier was wearing a coat of blue fine cloth, he had no knapsack nor shako, his head was bound up, and across his shoulders was slung a French cartridge case.
[ترجمه ترگمان]سرباز کت آبی به تن داشت و نه کلاه داشت و نه کلاه سرش بود، سرش را بلند کرده بود و روی شانه های او یک جعبه فشنگ فرانسوی آویخته بود
[ترجمه گوگل]سرباز یک کت پارچه ای با رنگ آبی پوش داشت، هیچ کوله پشتی و شاکی نداشت، سرش چسبیده بود، و در میان شانه هایش یک مورد کارتریج فرانسوی قرار داشت


کلمات دیگر: