وابسته به شهر کانتون (در کشور چین) و مردم آن، کانتونی، گویش کانتونی (بخشی از زبان چینی)، pl اهل کانتن درچین، لهجه کانتونی
cantonese
وابسته به شهر کانتون (در کشور چین) و مردم آن، کانتونی، گویش کانتونی (بخشی از زبان چینی)، pl اهل کانتن درچین، لهجه کانتونی
انگلیسی به فارسی
کانتونی، لهجه کانتونی، اهل کانتن
( cantonese . pl ) اهل کانتن (در چین)، لهجه کانتونی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: Cantonese
حالات: Cantonese
• (1) تعریف: the Chinese language spoken in the region of Guangzhou and in Hong Kong.
• (2) تعریف: a native of this region, or a descendant thereof.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or characteristic of Guangzhou or its people, culture, language, or the like.
- Cantonese cooking.
[ترجمه ترگمان] Cantonese پخت وپز می کند
[ترجمه گوگل] آشپزی کانتونی
[ترجمه گوگل] آشپزی کانتونی
• dialect spoken in canton; resident of canton (china)
native or resident of canton (china)
of the dialect of canton; of or pertaining to canton (china)
native or resident of canton (china)
of the dialect of canton; of or pertaining to canton (china)
جملات نمونه
1. His family's Cantonese nickname for him translates as Never Sits Still.
[ترجمه ترگمان]اسم کوچیکش رو برای اون ترجمه می کنه \"که تا حالا\" Sits \"نبوده\"
[ترجمه گوگل]نام مستعار کانتونی خانواده اش برای او ترجمه می شود، همانطور که هرگز هنوز نشسته است
[ترجمه گوگل]نام مستعار کانتونی خانواده اش برای او ترجمه می شود، همانطور که هرگز هنوز نشسته است
2. Lune Town Pleasant Cantonese restaurant with Imperial decor.
[ترجمه ترگمان]شهر Lune Pleasant Cantonese restaurant با تزیینات سلطنتی
[ترجمه گوگل]Lune Town Pleasant رستوران کانتونی با دکور Imperial
[ترجمه گوگل]Lune Town Pleasant رستوران کانتونی با دکور Imperial
3. Cantonese and Szechuan barbecued meats, noodle dishes and noodle soups at keen prices on this busy street.
[ترجمه ترگمان]Cantonese و Szechuan گوشت گوساله، نودل و نودل به قیمت گزافی در این خیابان شلوغ تهیه می کردند
[ترجمه گوگل]کانتونی و Szechuan گوشت بریانی، غذاهای نودل و سوپ های رشته ای را با قیمت های ممتاز در این خیابان شلوغ
[ترجمه گوگل]کانتونی و Szechuan گوشت بریانی، غذاهای نودل و سوپ های رشته ای را با قیمت های ممتاز در این خیابان شلوغ
4. Most speak Cantonese, with a little Mandarin and Hakka also spoken.
[ترجمه ترگمان]بیش ترش speak است با زبان چینی ماندارین و Hakka هم حرف می زد
[ترجمه گوگل]اکثر صحبت کانتونی، با کمی ماندارین و Hakka نیز صحبت کرد
[ترجمه گوگل]اکثر صحبت کانتونی، با کمی ماندارین و Hakka نیز صحبت کرد
5. Speakers of Cantonese often cannot understand speakers of Mandarin.
[ترجمه ترگمان]سخنگویان of اغلب نمی توانند زبان ماندارین را درک کنند
[ترجمه گوگل]سخنرانان کانتونی اغلب نمی توانند سخنرانان ماندارین را درک کنند
[ترجمه گوگل]سخنرانان کانتونی اغلب نمی توانند سخنرانان ماندارین را درک کنند
6. And the Cantonese here were nothing like their cousins across the estuary.
[ترجمه ترگمان]و لهجه Cantonese که در اینجا بود شباهتی به cousins و مصب their نداشت
[ترجمه گوگل]و کانتونی ها در اینجا هیچ چیز مثل پسرعمویشان در سرتاسر روستا نبود
[ترجمه گوگل]و کانتونی ها در اینجا هیچ چیز مثل پسرعمویشان در سرتاسر روستا نبود
7. Applicants should be fluent in Cantonese.
[ترجمه ترگمان]متقاضیان باید در Cantonese مسلط باشند
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید در کانتونی مسلط باشند
[ترجمه گوگل]متقاضیان باید در کانتونی مسلط باشند
8. In Chinatown, the alienating difficulty of the Cantonese dialects scared me.
[ترجمه ترگمان]در محله چینی ها، به خاطر اینکه با لهجه alienating لهجه خارجی لهجه انگلیسی را به وحشت انداخته بود
[ترجمه گوگل]در Chinatown، مشکل بیگانه گویش کانتونی من را ترساند
[ترجمه گوگل]در Chinatown، مشکل بیگانه گویش کانتونی من را ترساند
9. Black beans are used extensively in Cantonese cookery and are usually served with fish or beef.
[ترجمه ترگمان]لوبیای سیاه به طور گسترده در Cantonese آشپزی بکار می رود و معمولا با ماهی یا گوشت سرو می شود
[ترجمه گوگل]لوبیا سیاه به طور گسترده در آشپزخانه کانتونی استفاده می شود و معمولا با ماهی یا گوشت گاو سرو می شود
[ترجمه گوگل]لوبیا سیاه به طور گسترده در آشپزخانه کانتونی استفاده می شود و معمولا با ماهی یا گوشت گاو سرو می شود
10. It's a combination of authentic Cantonese tastes and textures.
[ترجمه ترگمان]این ترکیبی از سلیقه و بافت اصیل Cantonese است
[ترجمه گوگل]ترکیبی از طعم و سایه های معتبر کانتونی است
[ترجمه گوگل]ترکیبی از طعم و سایه های معتبر کانتونی است
11. Put a Cantonese wanton wrapping between 2 spoons, deep-fry in hot oil to form a small golden bowl, take it out, strain, and set aside.
[ترجمه ترگمان]a wanton را در روغن داغ قرار دهید تا یک کاسه طلایی کوچک تشکیل دهند، آن را بیرون بکشید، فشار دهید و کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چای خوری کانتونی را بین 2 قاشق چایخوری قرار داده و به صورت قهوه ای سرخ کرده در روغن داغ برای تشکیل یک کاسه کوچک طلایی، آن را بیرون بکشید، فشار دهید و کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]یک قاشق چای خوری کانتونی را بین 2 قاشق چایخوری قرار داده و به صورت قهوه ای سرخ کرده در روغن داغ برای تشکیل یک کاسه کوچک طلایی، آن را بیرون بکشید، فشار دهید و کنار بگذارید
12. It is two thousand years since Cantonese have been used by residents in relatively fixed area and closed environment, which is the main reason why entering tone is retained fully in Cantonese.
[ترجمه ترگمان]این دو هزار سال است که Cantonese توسط ساکنان در مناطق نسبتا ثابت و محیط بسته مورد استفاده قرار گرفته است، که دلیل اصلی این است که چرا ورود به آهنگ به طور کامل در Cantonese حفظ می شود
[ترجمه گوگل]این دو هزار سال است که ساکنان کانتونی در مناطق نسبتا ثابت و محصور بسته شده اند، که دلیل اصلی ورود تن به طور کامل در کانتونی است
[ترجمه گوگل]این دو هزار سال است که ساکنان کانتونی در مناطق نسبتا ثابت و محصور بسته شده اند، که دلیل اصلی ورود تن به طور کامل در کانتونی است
13. On a whim, she would make pizza with Cantonese sausage, steak with hoisin sauce, and sushi with roast pork.
[ترجمه ترگمان]او به هوس می افتاد و با سس Cantonese، استیک با سس hoisin و سوشی با گوشت خوک، پیتزا درست می کرد
[ترجمه گوگل]با یک شگفتی، او پیتزا را با سوسیس کانتونی، استیک با سس هیزین و سوشی با گوشت کبابی، پیتزا می کند
[ترجمه گوگل]با یک شگفتی، او پیتزا را با سوسیس کانتونی، استیک با سس هیزین و سوشی با گوشت کبابی، پیتزا می کند
14. We serve some typical Cantonese food today, such as Roast Sucking Pig and seafood in casserole.
[ترجمه ترگمان]ما امروزه به نوعی غذای typical را سرو می کنیم، از قبیل غذاهای دریایی سرخ شده و غذاهای دریایی در casserole
[ترجمه گوگل]ما امروزه غذاهای معمولی کانتونی را سرو می کنیم، مانند گوشت خوک کبابی و غذاهای دریایی در کاسه یخ
[ترجمه گوگل]ما امروزه غذاهای معمولی کانتونی را سرو می کنیم، مانند گوشت خوک کبابی و غذاهای دریایی در کاسه یخ
کلمات دیگر: