کلمه جو
صفحه اصلی

death knell

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the sounding of a death bell.

(2) تعریف: a portent or event signaling the end or destruction of something.

- The quarterback's arm injury was the death knell for his football career.
[ترجمه ترگمان] ضربه بازوی بازیکن مهاجم ضربه پنالتی تیم فوتبال او بود
[ترجمه گوگل] آسیب بازوی بازوی دروازهبان، گلوله مرگ برای حرفه فوتبال بود

• when you say that the death knell of a particular thing is tolling or being sounded, you mean that it will end soon.

جملات نمونه

1. The loss of Georgia would sound the death knell of Republican hopes.
[ترجمه ترگمان]شکست جورجیا ناقوس مرگ امیدهای جمهوری خواهان را به صدا در می آورد
[ترجمه گوگل]از دست دادن گرجستان، مرگ و میر مرگ امپراتوری جمهوری خواه را می گوید

2. The revolution tolled the death knell for the Russian monarchy.
[ترجمه ترگمان]انقلاب ناقوس مرگ برای حکومت سلطنتی روسیه به صدا درآمد
[ترجمه گوگل]انقلاب موجب مرگ سلطنتی روسیه شد

3. The arrival of large supermarkets sounded the death knell of many small local shops.
[ترجمه ترگمان]ورود of بزرگ ناقوس مرگ بسیاری از فروشگاه های کوچک محلی به گوش رسید
[ترجمه گوگل]ورود سوپرمارکت های بزرگ باعث شد تا بسیاری از مغازه های کوچک محلی به قتل رسیدند

4. The tax increase sounded the death knell for the business.
[ترجمه ترگمان]افزایش مالیات ناقوس مرگ برای این کار بود
[ترجمه گوگل]افزایش مالیات صدای مرگ را برای کسب و کار اعلام کرد

5. Croson to be the death knell for minority contracting laws, many big city officials refused to give up.
[ترجمه ترگمان]به عنوان ناقوس مرگ برای قوانین معاهدات اقلیت، بسیاری از مقامات شهر از تسلیم شدن خودداری کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات بزرگ شهر، حاضر به رها کردن نیستند

6. Was it the death knell of the nuclear industry or merely curfew time?
[ترجمه ترگمان]آیا این ناقوس مرگ صنعت هسته ای بود یا فقط مقررات منع رفت و آمد بود؟
[ترجمه گوگل]آیا این حادثه مرگبار صنعت هسته ای بود یا صرفا زمان منع استفاده از آن؟

7. The death knell for a revised Thanksgiving came when retailers began admitting their revenues had not improved after all.
[ترجمه ترگمان]ناقوس مرگ برای روز شکرگزاری بازنگری شد وقتی که خرده فروشان شروع به اعتراف کردند که درآمد آن ها بهبود نیافته است
[ترجمه گوگل]مرگ و میر برای یک شکرگزاری تجدید نظر شده آمد زمانی که خرده فروشان شروع به پذیرش درآمد خود کردند پس از همه بهبود نیافته بودند

8. This would, in effect, finally sound the death knell for the Convention.
[ترجمه ترگمان]این امر در واقع ناقوس مرگ کنوانسیون را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]این در واقع، در نهایت صدای مرگ را برای کنوانسیون صدا می کند

9. Do we now hear yet another death knell for readability studies?
[ترجمه ترگمان]آیا اکنون صدای ناقوس مرگ دیگری را برای مطالعات خوانایی می شنویم؟
[ترجمه گوگل]آیا اکنون می توانیم برای مطالعات خوانایی یکی دیگر از مرگ را بشنویم؟

10. His sudden illness was the death knell of his hope to go traveling with his schoolmates.
[ترجمه ترگمان]بیماری ناگهانی او ناقوس مرگ امید او بود که همراه schoolmates سفر کند
[ترجمه گوگل]او ناگهان بیمار شد مرگ او از امید خود را به سفر با همکلاسی های خود

11. His decision sounds the death knell for all our hopes.
[ترجمه ترگمان]تصمیم او ناقوس مرگ برای همه امیدها است
[ترجمه گوگل]تصمیمش برای همه امیدهای ما صدای مرگ را میفروشد

12. It's going to be the death knell of the red deer.
[ترجمه ترگمان]ناقوس مرگ گوزن سرخ خواهد بود
[ترجمه گوگل]این قتل عام گوزن قرمز خواهد بود

13. The opening of the ports sounded this death knell of the ancient regime.
[ترجمه ترگمان]گشایش بنادر این ناقوس مرگ رژیم باستانی را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]افتتاح این بنادر این حادثه مرگبار رژیم باستانی را صدا کرد

14. At first he thought it was a death knell.
[ترجمه ترگمان]ابتدا فکر می کرد که این ناقوس مرگ است
[ترجمه گوگل]در ابتدا فکر کرد که این یک مرگ ناگهانی بود

15. His failure sounds the death knell for all his hopes.
[ترجمه ترگمان]شکست او ناقوس مرگ برای همه امیدهایش است
[ترجمه گوگل]شکست او به نظر می رسد مرگ و میر برای همه او امید

پیشنهاد کاربران

ناقوس مرگ

زنگ خطر، هشدار

هشدار برای پایان چیزی
the chaos may sound the death knell for the UN peace plan


کلمات دیگر: