(برق) برق گنجایی (برحسب فاراد)، برق پذیری (برحسب فاراد)، مقاومت ظرفیتی، اندوزش، ظرفیت خازن، گنجایی برقی، ایستایی اندوزه ای، آماده کردن، مهیا کردن، ذیصلاح کردن، شایسته کردن (در مقابل incapacitate)، تواناکردن، لایق کردن، صلاحیتدار کردن
capacitate
(برق) برق گنجایی (برحسب فاراد)، برق پذیری (برحسب فاراد)، مقاومت ظرفیتی، اندوزش، ظرفیت خازن، گنجایی برقی، ایستایی اندوزه ای، آماده کردن، مهیا کردن، ذیصلاح کردن، شایسته کردن (در مقابل incapacitate)، تواناکردن، لایق کردن، صلاحیتدار کردن
انگلیسی به فارسی
تواناکردن، لایق کردن، صلاحیتدار کردن
ظرفیت، توانا کردن، لایق کردن، صلاحیتدار کردن
انگلیسی به انگلیسی
• give capacity; accommodate
کلمات دیگر: