1. I won a bottle of port on the tombola at the fair.
[ترجمه ترگمان]من یک بطری بندری در the بردم
[ترجمه گوگل]من برنده یک بطری بندر در tombola در نمایشگاه
2. Kate bought two tickets in Mrs Keble's tombola.
[ترجمه ترگمان]کیت دو بلیط برای خانم Keble خریده بود
[ترجمه گوگل]کیت دو بلیط را در تامبلا خانم کبل خریداری کرد
3. There will be an auction, a tombola, and dancing to the Three B Band.
[ترجمه ترگمان]یک حراجی، یک tombola و رقص با گروه سه B وجود خواهد داشت
[ترجمه گوگل]حراج، تامبلا و رقص به سه گروه B وجود خواهد داشت
4. There was also a tombola, and dancing to the Dark Blues, and to Gibson's Discotheque.
[ترجمه ترگمان]همچنین یک tombola بود و رقص با بلوز سیاه، و برای گیتار گیبسون
[ترجمه گوگل]همچنین یک تامبلا و رقص به بلوز تیره و دیسکو تئاتر گیبسون وجود داشت
5. A well stocked tombola provided many potential Christmas presents for the lucky winners.
[ترجمه ترگمان]A که انبار شده بود هدایای کریسمس بالقوه زیادی برای برندگان خوش شانس فراهم کرد
[ترجمه گوگل]تامبولا به خوبی ذخیره شده، بسیاری از کریسمس های بالقوه را برای برندگان خوش شانس ارائه داد
6. Staff also ran a tombola and guess the name of the rabbit competition raising £[Sentence dictionary]67
[ترجمه ترگمان]کارکنان همچنین یک tombola را اجرا کردند و نام مسابقه خرگوش را که به ارزش ۶۷ پوند رسید را حدس زدند
[ترجمه گوگل]کارکنان همچنین یک تامبولا را می زدند و نام رقابت خرگوش با افزایش � [Dictionary dictionary] 67 را حدس می زنند
7. Last year a tombola held in Morrisons supermarket, Darlington, proved very popular.
[ترجمه ترگمان]سال گذشته a در سوپرمارکت Morrisons، Darlington، بسیار محبوب شد
[ترجمه گوگل]سال گذشته یک تامبولا که در سوپر مارکت در مری ریونس Darlington برگزار شد بسیار محبوب بود
8. Lots of events including Tombola and water pistol shooting.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حوادث از جمله Tombola و تیراندازی با کلت آبی
[ترجمه گوگل]بسیاری از حوادث از جمله تامبولا و عکسبرداری از تپانچه آب
9. For grinding imported Kolbus, days Herrenberg, Su ratio, tombola, Shi Feng paper that Germany steel scraper blade, cut board machine knives, paper machine with a knife.
[ترجمه ترگمان]برای آسیاب کردن Kolbus وارداتی، نسبت Herrenberg، ratio، tombola، Shi، کاغذ Feng که تیغه فولادی آلمان، چاقو، ماشین کاغذ با چاقو را قطع می کند
[ترجمه گوگل]برای سنگ زنی وارد Kolbus، روز هرنبرگ، Su نسبت، tombola، کاغذ شی فنگ که فلزی Scraper فولاد آلمان، برش هیئت مدیره دستگاه، ماشین کاغذ با چاقو
10. Many entertainments are planned for the night including a charity auction, games and a tombola.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از سرگرمی ها برای شب از جمله یک مزایده خیریه، بازی ها و a برنامه ریزی می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سرگرمی ها برای شب از جمله حراج خیریه، بازی ها و تامبلا برنامه ریزی شده اند
11. So was Mrs Keble, who'd taken eight pounds odd on the tombola.
[ترجمه ترگمان]این خانم Keble بود که در the هشت پوند عجیب و غریب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]خانم کبل، خانم هشت پوند عجیب و غریب بر روی تامبلا بود
12. The village was too peopled by women, fit only for the baking of cakes and arranging tombola stalls.
[ترجمه ترگمان]دهکده بیش از آن پر از زنان بود که فقط برای پختن کیک و arranging tombola مناسب بود
[ترجمه گوگل]این روستا بیش از حد توسط زنان شناخته شده بود، فقط برای پخت کیک ها و ترتیب دادن اصطبل های تامبولا