1. This movement overthrew the serf system and freed a million serfs and slaves.
[ترجمه گنج جو] نظام برده داری با این جنبش کنار زده شدومیلیونها رعیت و اسیر آزادیشان را به دست آوردند
[ترجمه ترگمان]این جنبش نظام رعیت داری را سرنگون کرد و یک میلیون رعیت و برده آزاد ساخت
[ترجمه گوگل]این جنبش سربازخانه را سرنگون کرد و یک میلیون سرباز و بردگان را آزاد کرد
2. The serf pant along behind his master's horse.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار از پشت اسب اربابش به نفس نفس افتاد
[ترجمه گوگل]خدمتکار پشت سر اسب استاد او
3. The serf - owners had the right to beat, abuse or even kill the serfs at will.
[ترجمه ترگمان]مالکین سرف حق کتک زدن، سو استفاده و یا حتی کشتن سرفها را داشتند
[ترجمه گوگل]سربازان صاحب حق داشتند به زور ضرب و جرح، سوء استفاده یا حتی اعدام را به قتل برسانند
4. In the Middle Ages, a lord and a serf had very different places in life.
[ترجمه ترگمان]در قرون وسطی، یک پادشاه و خدمتکار در زندگی جای متفاوتی داشتند
[ترجمه گوگل]در قرون وسطی یک سرباز و یک سرباز دارای مکان های بسیار متفاوت در زندگی بود
5. But in the new electronic workplace, the corporate serf cannot see his master, because his corporate master is a fiction.
[ترجمه ترگمان]اما در محیط کار الکترونیک جدید، serf شرکت نمی تواند ارباب خود را ببیند، زیرا استاد شرکت او یک داستان تخیلی است
[ترجمه گوگل]اما در محل کار الکترونیک جدید، سرپرست شرکت نمی تواند کارشناسی ارشد خود را ببیند، زیرا کارشناسی ارشدش یک داستان است
6. Serf owners regarded their serfs as animals that could talk.
[ترجمه ترگمان]صاحبان کشتارگاه سرفها را به عنوان حیواناتی که می توانستند صحبت کنند، در نظر می گرفتند
[ترجمه گوگل]صاحبان خدمت سربازان خود را به عنوان حیواناتی که می توانند صحبت کنند، در نظر گرفتند
7. The serf was beaten up by her owner and passed out for two hours.
[ترجمه ترگمان]خدمتکار او را کتک زده و دو ساعت از خانه خارج شد
[ترجمه گوگل]سرب توسط صاحبش مورد ضرب و شتم قرار گرفت و دو ساعت به طول انجامید
8. The serf owners safeguarded the feudal serfdom with savage punishments.
[ترجمه ترگمان]مالکان سرف، با تنبیه ات وحشیانه، نظام سرفداری را حفظ کرده بودند
[ترجمه گوگل]صاحبان سرزمین، سرزمین فئودالی را با مجازات های وحشیانه حفظ کردند
9. How do you perceive the serf system in Tibet under your rule?
[ترجمه ترگمان]شما چگونه سیستم serf را در تبت تحت حکومت خود درک می کنید؟
[ترجمه گوگل]چگونه نظام سلطنتی تبت را تحت حکومت خود می بینید؟
10. The cruel serf - owner put out the serf's eyes.
[ترجمه ترگمان]نوکر بی رحما نه چشمان رعیت را بیرون آورد
[ترجمه گوگل]سرباز بی رحمانه - صاحب چشم های سربازان را خالی کرد
11. They boldly stood up and charged the serf - owner with his crimes.
[ترجمه ترگمان]با گستاخی از جا برخاستند و متهم را با جرائم خود متهم کردند
[ترجمه گوگل]آنها با اعتماد به نفس بالا آمدند و مرتکب صلح و مالکیت شدند
12. The serf an assured existence, the proletarian has not.
[ترجمه ترگمان]رعیت داری به وجود آورنده مطمئن بود، و رنجبر هم این طور
[ترجمه گوگل]سرپرستی یک موجود مطمئن، پرولتاریا نیست
13. The serf, in the period of serfdom, raised himself to membership in the commune, just as the petty bourgeois, under the yoke of feudal absolutism, managed to develop into a bourgeois.
[ترجمه ترگمان]سرف، که در دوره بردگی به سر می برد، خود را به عضویت دهقانان درآورده بود، درست به همان اندازه که بورژوازی کوچک، زیر یوغ استبداد feudal، توانست به یک بورژوا درآید
[ترجمه گوگل]سربازان، در دوره قاچاق، خود را به عضویت در کمون افزایش داد، همانطور که خرده بورژوازی، تحت یوغ مطلقیت فئودالی، توانست به بورژوازی تبدیل شود
14. Serf - owners ruthlessly exploited serfs through corvee and usury.
[ترجمه ترگمان]serf، که بی رحمانه از سرفها استفاده می کردند، از طریق \"بیگاری\" و ربا بهره کشی می کردند
[ترجمه گوگل]سربازان - صاحبان بی رحمانه سربازان را از طریق زور و خرابکاری سوء استفاده می کردند