زاویه، بخش، بلوک (بویژه در سویس)، به بخش تقسیم کردن (غالبا با out )
cantoned
زاویه، بخش، بلوک (بویژه در سویس)، به بخش تقسیم کردن (غالبا با out )
انگلیسی به فارسی
کانتون
انگلیسی به انگلیسی
• divided into cantons
جملات نمونه
1. the soldiers were cantoned in an old school building
سربازان را در ساختمان یک مدرسه ی قدیمی جا داده بودند.
کلمات دیگر: