1. He that has [hath] been bitten by a serpent, is afraid of a rope.
[ترجمه امیرحسین] مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسه.
[ترجمه ترگمان]او که توسط یک مار گزیده شده است، از یک طناب می ترسد
[ترجمه گوگل]کسی که از مار گرفته شده است، از طناب می ترسد
2. Whom a serpent has bitten a lizard alarms.
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته بود
[ترجمه گوگل]مار یک مار زاویه دار است
3. Whom a serpent has bitten fears a lizard.
[ترجمه احمد] کسی را که مار گزیده بود از مار مولک می ترسد.
[ترجمه ترگمان]کسی که یک افعی را گاز گرفته، یک مارمولک است
[ترجمه گوگل]مار یک گربه است که ترس دارد
4. The Serpent tempted Eve to pick the forbidden fruit.
[ترجمه ترگمان]مار به ای و وسوسه شد که میوه ممنوعه را انتخاب کند
[ترجمه گوگل]مار برای کشیدن میوه ممنوعه، حوا را وسوسه می کند
5. There's a serpent beside him.
[ترجمه ترگمان]یک مار در کنارش است
[ترجمه گوگل]مار در کنار او وجود دارد
6. Don't believe him, he is a serpent.
[ترجمه ترگمان]حرفش را باور نکن، او یک مار است
[ترجمه گوگل]او را باور نکنید، او مار است
7. He felt as if a serpent had spat venom into his eyes.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که یک مار زهر را در چشمانش تف کرده است
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که مار در چشمانش زخمی شده است
8. A terrible serpent guarded the Fleece, but she would lull it to sleep so that it would do them no harm.
[ترجمه ترگمان]یک مار وحشتناک پشم و پشم وی را محافظت می کرد، اما بی آن که به خواب رود، آن را به خواب فرو می برد تا آسیبی به آن ها نرسد
[ترجمه گوگل]گرگ وحشتناک Fleece را محافظت کرد، اما او آن را به خواب فرو برد تا به آنها آسیب نرساند
9. But the serpent sensed hunger chewing at its stomach like David sensed it gnawing at his soul.
[ترجمه ترگمان]اما مار احساس کرد که حس گرسنگی دارد به شکمش چنگ می زند، انگار که دیوید روحش را نیش می زند
[ترجمه گوگل]اما مار احساس گرسنگی در معده خود را مانند دیوید حس کرد که آن را در روح خود را
10. In casting woman and serpent as evil-doers, Judaic writers overturned a powerful earlier tradition which associated both with wisdom and fertility.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان یهودی در انتخاب زن و افعی، یک سنت قدیمی را که هر دو با خرد و باروری در ارتباط بودند، واژگون کردند
[ترجمه گوگل]نویسندگان یهودا در رأی گیری زن و جنس به عنوان بدبخت، یک سنت قدرتمند پیشین را که با خرد و باروری ارتباط داشت، لغو کرد
11. The serpent fascinated its prey.
[ترجمه ترگمان]افعی طعمه خود را جذب کرد
[ترجمه گوگل]مار از شکار خود مجذوب شده است
12. The bulls, the dragon-men, the serpent warder of the Fleece, I conquered them.
[ترجمه ترگمان]گاوها، اژدها اژدها، warder و او، آن ها را فتح کردم
[ترجمه گوگل]گاوها، مردگان اژدها، نگهبان مار از پشم گوسفند، من آنها را فتح کردم
13. Each serpent or conduit conducts its respective energy to form the human electro-magnetic energy flow.
[ترجمه ترگمان]هر افعی یا مجرای انرژی مربوطه خود را برای تشکیل جریان انرژی الکترو مغناطیسی انسانی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]هر گره یا کانال انرژی خود را برای شکل دادن به جریان انرژی الکتریکی مغزی انسان هدایت می کند
14. His tongue is a deadly poisonous serpent.
[ترجمه ترگمان]زبانش یک مار سمی کشنده است
[ترجمه گوگل]زبان او یک مار مرگبار سمی است
15. The Serpent is the most profound image ever conceived to crystallize this dual principle in the human condition.
[ترجمه ترگمان]مار most تصویر است که تا به حال به این اصل دوگانه در وضعیت انسان تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]جنس عمیقترین تصویری است که تا به امروز تصور می شود این اصل دوگانه را در شرایط انسانی به وجود آورد