• preserved food, food which is preserved in glass jars or metal tins
canned food
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Food in cans is called canned food.
[ترجمه ترگمان]غذا در قوطی ها، غذاهای کنسرو شده نامیده می شود
[ترجمه گوگل]غذا در قوطی ها مواد غذایی کنسرو شده است
[ترجمه گوگل]غذا در قوطی ها مواد غذایی کنسرو شده است
2. The organization is collecting canned food to help the less fortunate.
[ترجمه ترگمان]این سازمان در حال جمع آوری غذای کنسرو شده برای کمک به افراد آسیب دیده است
[ترجمه گوگل]این سازمان جمع آوری مواد غذایی کنسرو شده برای کمک به شانس کمتر است
[ترجمه گوگل]این سازمان جمع آوری مواد غذایی کنسرو شده برای کمک به شانس کمتر است
3. Neither does canned food provide an environmentally friendly option for preserving food.
[ترجمه ترگمان]نه غذاهای کنسرو شده، یک گزینه مناسب برای محیط زیست برای حفظ غذا فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]همچنین مواد غذایی کنسروی یک گزینه سازگار با محیط زیست برای حفظ غذا نیست
[ترجمه گوگل]همچنین مواد غذایی کنسروی یک گزینه سازگار با محیط زیست برای حفظ غذا نیست
4. Ninety percent of canned food is packaged in steel cans.
[ترجمه ترگمان]نود درصد غذاهای کنسرو شده در قوطی های فولادی بسته بندی می شوند
[ترجمه گوگل]نود درصد مواد غذایی کنسرو شده در قوطی های فولادی بسته بندی می شوند
[ترجمه گوگل]نود درصد مواد غذایی کنسرو شده در قوطی های فولادی بسته بندی می شوند
5. The study also found that consumers ranked canned food far below fresh and frozen foods based on nutritional value.
[ترجمه ترگمان]این مطالعه همچنین نشان داد که مصرف کنندگان غذای کنسرو شده را در زیر غذاهای تازه و منجمد براساس ارزش غذایی قرار داده اند
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین نشان داد که مصرف کنندگان غذاهای کنسرو شده را به مراتب کمتر از مواد غذایی تازه و یخ زده بر اساس ارزش تغذیه ای قرار داده اند
[ترجمه گوگل]این مطالعه همچنین نشان داد که مصرف کنندگان غذاهای کنسرو شده را به مراتب کمتر از مواد غذایی تازه و یخ زده بر اساس ارزش تغذیه ای قرار داده اند
6. They've launched an appeal to send canned food, medicine and toys to the needy.
[ترجمه ترگمان]آن ها درخواست کرده اند که غذای کنسرو شده، دارو و اسباب بازی را به نیازمندان ارسال کنند
[ترجمه گوگل]آنها درخواست تجدید نظر برای ارسال مواد غذایی، دارو و اسباب بازی را برای نیازمندان آغاز کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها درخواست تجدید نظر برای ارسال مواد غذایی، دارو و اسباب بازی را برای نیازمندان آغاز کرده اند
7. Feed a canned food product if at all possible.
[ترجمه ترگمان]اگر ممکن است غذای کنسرو شده را تغذیه کنید
[ترجمه گوگل]در صورت امکان تمام مواد غذایی کنسرو شده را تغذیه کنید
[ترجمه گوگل]در صورت امکان تمام مواد غذایی کنسرو شده را تغذیه کنید
8. Biscuits, Confectionery, Canned Food, Groceries Preserved Fruits, Dried Fruits, Marshmallow, Potato King and Alot More Confectionaries.
[ترجمه ترگمان]میوه ها، Confectionery، Canned، میوه های زنده، میوه های خشک، میوه های خشک، marshmallow، King سیب زمینی و alot بیشتر
[ترجمه گوگل]بیسکویت، قنادی، مواد غذایی کنسرو شده، میوه ها، مواد غذایی خشک شده، مواد غذایی خشک شده، بادوام، کیک سیب زمینی و بسیاری از ادویهجات بیشتر
[ترجمه گوگل]بیسکویت، قنادی، مواد غذایی کنسرو شده، میوه ها، مواد غذایی خشک شده، مواد غذایی خشک شده، بادوام، کیک سیب زمینی و بسیاری از ادویهجات بیشتر
9. They took a ~ of dried and canned food on the expedition.
[ترجمه ترگمان]آن ها غذای خشک و کنسرو شده را روی این سفر گذاشتند
[ترجمه گوگل]آنها مواد غذایی خشک و کنسروی را در این سفر به دست آوردند
[ترجمه گوگل]آنها مواد غذایی خشک و کنسروی را در این سفر به دست آوردند
10. Uses: a kind of quality improver used in canned food, fruit juice. drink. milk products, bean process and pickel products etc.
[ترجمه ترگمان]مصارف: نوعی کیفیت خوب که در غذاهای کنسرو شده و آب میوه استفاده می شود مشروب محصولات لبنی، فرآیند لوبیا و محصولات pickel و غیره
[ترجمه گوگل]از یک نوع بهبود کیفیت استفاده شده در مواد غذایی کنسرو شده، آب میوه استفاده می کند نوشیدن محصولات شیری، فرآورده های لوبیا و محصولات Pickel و غیره
[ترجمه گوگل]از یک نوع بهبود کیفیت استفاده شده در مواد غذایی کنسرو شده، آب میوه استفاده می کند نوشیدن محصولات شیری، فرآورده های لوبیا و محصولات Pickel و غیره
11. I brought some canned food and. . . an extra hand.
[ترجمه ترگمان]یه مقدار غذای کنسرو و … یه دست اضافه آوردم
[ترجمه گوگل]من برخی از مواد غذایی کنسروی را به ارمغان آوردم یک دست اضافی
[ترجمه گوگل]من برخی از مواد غذایی کنسروی را به ارمغان آوردم یک دست اضافی
12. Seeds, Canned Food, Liquor and Beverages, Alcohol, Plastic Products, Cosmetic Accessories.
[ترجمه ترگمان]بهاینشکل، محصولات غذایی، Liquor و Beverages، الکل، محصولات پلاستیکی، لوازم آرایشی لوازم آرایشی
[ترجمه گوگل]دانه ها، مواد غذایی کنسرو شده، مشروبات الکلی و نوشیدنی ها، الکل، محصولات پلاستیکی، لوازم آرایشی و بهداشتی
[ترجمه گوگل]دانه ها، مواد غذایی کنسرو شده، مشروبات الکلی و نوشیدنی ها، الکل، محصولات پلاستیکی، لوازم آرایشی و بهداشتی
13. Buy: Canned food, Canned mushroom, Canned beans, Canned fruit, Tomato paste.
[ترجمه ترگمان]خوراک کنسرو شده، قارچ قوطی کنسرو شده، لوبیا قوطی، میوه، خمیر دندان دار
[ترجمه گوگل]خرید انواع کنسرو، کنسرو قارچ، کنسرو لوبیا، کنسرو میوه ها، رب گوجه فرنگی
[ترجمه گوگل]خرید انواع کنسرو، کنسرو قارچ، کنسرو لوبیا، کنسرو میوه ها، رب گوجه فرنگی
14. Can you tell me where I can find canned food?
[ترجمه ترگمان]میتونی بهم بگی کجا میتونم غذای کنسرو رو پیدا کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من بگویید که من می توانم مواد غذایی کنسروی پیدا کنم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید به من بگویید که من می توانم مواد غذایی کنسروی پیدا کنم؟
پیشنهاد کاربران
غذای کنسرو شده
کنسرو غذا
کلمات دیگر: